گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:دست می ندهد که بی تو دم زنم بی تو دستی شاد چون برهم زنم

❈۱❈
دست می ندهد که بی تو دم زنم بی تو دستی شاد چون برهم زنم
کو مرا در درد عشقش همدمی تا دم درد تو با همدم زنم
❈۲❈
نی که بی تو دم نیارم زد از آنک گر زنم دم بی تو نامحرم زنم
از غم من چون تو خوشدل می‌شوی خوش نباشد گر نفس بی غم زنم
❈۳❈
با تو باید از دوعالم یک دمم تا دو عالم را به یک دم کم زنم
گر ز دوری جای بانگت بشنوم بانگ بر خیل بنی آدم زنم
❈۴❈
گر دهد یک مژهٔ تو یاریم بر سپاه جملهٔ عالم زنم
پیش لعلت سنگ برخواهم گرفت تا برین فیروزه‌گون طارم زنم
❈۵❈
نفی تهمت را چو جام لعل تو پیشم آید لاف جام جم زنم
گفته بودی دم مزن از زخم من گرچه زخمت بر جگر محکم زنم
❈۶❈
چون گلوگیر است زخم عشق تو من چگونه پیش زخمت دم زنم
کافرم گر پیش روی تو مرا زخمی آید رای از مرهم زنم
❈۷❈
می‌روم در عشق هم‌بر با فرید تا قدم بر گنبد اعظم زنم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها