گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:قصهٔ عشق تو از بر چون کنم وصل را از وعده باور چون کنم

❈۱❈
قصهٔ عشق تو از بر چون کنم وصل را از وعده باور چون کنم
جان ندارم، بار جانان چون کشم دل ندارم، قصد دلبر چون کنم
❈۲❈
حلقهٔ زلف توام چون بند کرد مانده‌ام چون حلقه بر در چون کنم
چون تو خورشیدی و من چون سایه‌ام خویش را با تو برابر چون کنم
❈۳❈
گفته‌ای تو پای سر کن در رهم می ندانم پای از سر چون کنم
گفته بودی عزم من کن مردوار برده‌ام صد بار کیفر چون کنم
❈۴❈
عزم کردم وصل تو جانم بسوخت مانده‌ام بی عزم مضطر چون کنم
چون ندارد ذره‌ای وصل تو روی وصل روی تو میسر چون کنم
❈۵❈
کشتی عمرم به غرقاب اوفتاد مفلسم از صبر لنگر چون کنم
چشم بگشادم که بینم روی تو گشت چشمم غرق گوهر چون کنم
❈۶❈
لب گشادم تا کنم وصف تو شرح نیست آن کار سخنور چون کنم
گفته‌ای بردوز چشم و لب ببند چون نه خشکم ماند و نه تر چون کنم
❈۷❈
روح می‌خواهی برای یک شکر آن عوض با این محقر چون کنم
گفته‌ام صد باره ترک روح خویش چون تو هستی روح پرور چون کنم
❈۸❈
چون به یک دستم همی داری نگاه می‌زیم از دست دیگر چون کنم
هرگز از عطار حرفی نشنوی قصه‌ای با تو مقرر چون کنم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها