گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:محلم نیست که خورشید جمالت بینم بو که باری اثر عکس خیالت بینم

❈۱❈
محلم نیست که خورشید جمالت بینم بو که باری اثر عکس خیالت بینم
کاشکی خاک رهت سرمهٔ چشمم بودی که ندانم که دمی گرد وصالت بینم
❈۲❈
صد هزاران دل کامل شده در کوی امید خاک بوس در و درگاه جلالت بینم
همچو پروانه پر و بال زنم در غم تو گر شبی پرتو آن شمع جمالت بینم
❈۳❈
جگرم خون شد از اندیشهٔ آن تا پس ازین جان و دل خون شود و من به چه حالت بینم
تو مرا دم به دم اندر غم خود می‌بینی من زهی دولت اگر سال به سالت بینم
❈۴❈
خاک پای تو شدم خون دلم پاک مریز نی بخور خون دل من که حلالت بینم
گر دهد شرح غمت خاطر عطار بسی نشوم هیچ ملول و نه ملالت بینم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۷۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها