گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:گاه لاف از آشنایی می‌زنیم گه غمش را مرحبایی می‌زنیم

❈۱❈
گاه لاف از آشنایی می‌زنیم گه غمش را مرحبایی می‌زنیم
همچو چنگ از پردهٔ دل زار زار در ره عشقش نوایی می‌زنیم
❈۲❈
از دم ما می بسوزد عالمی آخر این دم ما ز جایی می‌زنیم
ما مسیم و این نفس‌های به درد بر امید کیمیایی می‌زنیم
❈۳❈
روز و شب بر درگه سلطان جان تا ابد کوس وفایی می‌زنیم
پادشاهانیم و ما را ملک نیست لاجرم دم با گدایی می‌زنیم
❈۴❈
ما چو بیکاریم کار افتاده را بر طریق عشق رایی می‌زنیم
خوان کشیدیم و دری کردیم باز سالکان را الصلایی می‌زنیم
❈۵❈
نیستان را قوت هستی می‌دهیم خویش‌بینان را قفایی می‌زنیم
اندرین دریا که عالم غرق اوست بی دل و جان دست و پایی می‌زنیم
❈۶❈
ماجرای عشق از عطار جو تا نفس از ماجرایی می‌زنیم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۲۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها