عطار:ای جگرگوشهٔ جگرخواران غم تو مرهم دل افکاران
❈۱❈
ای جگرگوشهٔ جگرخواران
غم تو مرهم دل افکاران
درد دردت علاج مخموران
درد عشقت شفای بیماران
❈۲❈
در بیابان آرزومندیت
سر فدا کرده صاحب اسراران
غلغلی در فکنده تا به فلک
بر سر کوی تو وفاداران
❈۳❈
بر سر کوه نفس در غم تو
رهزن خویش گشته عیاران
همه شب جز تو را نمی‌بینند
دیدهٔ نیم‌خواب بیداران
❈۴❈
بر همه عاشقان جهان بفروش
که زبونند این خریداران
کشته‌ای تخم عشق در جانها
هین بباران ز چشم ما باران
❈۵❈
جان عطار آرزومند است
برهانش از میان بیکاران
کامنت ها