عطار:عشق را بیخویشتن باید شدن نفس خود را راهزن باید شدن
❈۱❈
عشق را بیخویشتن باید شدن
نفس خود را راهزن باید شدن
بت بود در راه او هرچه آن نه اوست
در ره او بتشکن باید شدن
❈۲❈
زلف جانان را شکن بیش از حد است
کافر یک یک شکن باید شدن
تو بدو نزدیک نزدیکی ولیک
دور دور از خویشتن باید شدن
❈۳❈
در نگنجد ما و من در راه او
در رهش بی ما و من باید شدن
دوست چون هرگز نیاید در وطن
عاشقان را بی وطن باید شدن
❈۴❈
در ره او بر امید وصل او
خاک راه تن به تن باید شدن
همچو لاله غرقه در خون جگر
زنده در زیر کفن باید شدن
❈۵❈
در ره او چون دویی را راه نیست
با یکی در پیرهن باید شدن
پس چو عطار اندر آفاق جهان
پاکباز انجمن باید شدن
کامنت ها