عطار:عشق چیست از خویش بیرون آمدن غرقه در دریای پر خون آمدن
❈۱❈
عشق چیست از خویش بیرون آمدن
غرقه در دریای پر خون آمدن
گر بدین دریا فرو خواهی شدن
نیست هرگز روی بیرون آمدن
❈۲❈
ور سر کم کاستی دارای در آی
زانکه اینجا نیست افزون آمدن
لازمت باشد اگر عاشق شوی
ترک کردن عقل و مجنون آمدن
❈۳❈
از ازل آزاد گشتن وز ابد
محرم سر هم اکنون آمدن
چون توان بودن به صورت بارکش
پس به معنی فوق گردون آمدن
❈۴❈
سر بریده راه رفتن چون قلم
پا و سر افکنده چون نون آمدن
سرنگون رفتن درین دریای ژرف
پس نهان چون در مکنون آمدن
❈۵❈
چون دهم شرحت همی گم بودگی است
محرم این بحر بیچون آمدن
تا ابد یکرنگ بودن با فنا
نی همی هردم دگرگون آمدن
❈۶❈
چیست ای عطار کفر راه عشق
سست دین از همت دون آمدن
کامنت ها