عطار:ای دل و جان زندگانی من غم تو برده شادمانی من
❈۱❈
ای دل و جان زندگانی من
غم تو برده شادمانی من
کردم از چشم و دل شراب و کباب
می نیایی به میهمانی من
❈۲❈
دو جهان ترک کردهام که توی
این جهانی و آن جهانی من
اندرین باب شعر ای عطار
نیست اندر زمانه ثانی من
کامنت ها