عطار:ای سراسیمه مه از رخسار تو سرو سر در پیش از رفتار تو
❈۱❈
ای سراسیمه مه از رخسار تو
سرو سر در پیش از رفتار تو
ذره‌ای است انجم زخورشید رخت
نقطه‌ای است افلاک از پرگار تو
❈۲❈
گل که باشد پیش رخسارت از آنک
عقل کل جزوی است از رخسار تو
پر شکر شد شرق تا غرب جهان
از شکرریز شکر گفتار تو
❈۳❈
چشم گردد ذره ذره در دو کون
بر امید ذره‌ای دیدار تو
گنج پنهانی تو ای جان و جهان
جان شعاع تو جهان آثار تو
❈۴❈
چون تو هستی هر زمان در خورد تو
پس که خواهد بود جز تو یار تو
چون کسی را نیست یارا در دو کون
هست هر دم تیزتر بازار تو
❈۵❈
صد هزاران جان فروشد هر نفس
کس نیامد واقف اسرار تو
بیش می‌دانم هزار و صد هزار
از فلک سرگشته‌تر در کار تو
❈۶❈
دم به دم می‌آفریند آنچه هست
و آفریدن نیست جز اظهار تو
خود نمی‌استد دمی یک ذره چیز
تا نثار تو شود ایثار تو
❈۷❈
هر زمانی صد هزاران عالم است
کان نثار توست انمودار تو
تا ابد هرگز نبیند ذره‌ای
خواری و غم هر که شد غمخوار تو
❈۸❈
زان حسین از دار تو منصور شد
کز هزاران تخت بهتر دار تو
گر همه آفاق عالم پر گل است
زان همه گل خوشترم یک خار تو
❈۹❈
صد سپه هرلحظه گر ظاهر شود
برهم اندازم به استظهار تو
می‌بچربد بر جهانی خوش دلی
در دل من ذره‌ای تیمار تو
❈۱۰❈
روی گردانید عطار از دو کون
در لحد آورد و در دیوار تو
عالمی در هستی خود مانده‌اند
زین جهت شد نیست خود عطار تو
کامنت ها