عطار:ای گرد قمر خطی کشیده دل در خط تو ز جان بریده
❈۱❈
ای گرد قمر خطی کشیده
دل در خط تو ز جان بریده
هم زلف تو توبهها شکسته
هم خط تو پردهها دریده
❈۲❈
مشکی که بر خط تو گردی است
در گرد خط تو نارسیده
خط تو هزار بیش دارد
چون مشک خطا درم خریده
❈۳❈
بر هیچ ورق ندیده خطی
خوشتر ز خط تو هیچ دیده
سر بر خط تو نهاده طوطی
سر سبزی خط تو گزیده
❈۴❈
کس گرد قمر نشان نداده است
از قیر چنین خطی دمیده
تا دید دلم خط خوش تو
یک لحظه نماند آرمیده
❈۵❈
چون خواست کشید پای از خط
وز خط تو خواست شد رمیده
در قیر خطت گرفت پایش
زان میآید به سر دویده
❈۶❈
سر به سر خط تو نهاده عطار
وز خط دو کون سر کشیده
کامنت ها