گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:جانا دلم ببردی و جانم بسوختی گفتم بنالم از تو زبانم بسوختی

❈۱❈
جانا دلم ببردی و جانم بسوختی گفتم بنالم از تو زبانم بسوختی
اول به وصل خویش بسی وعده دادیم واخر چو شمع در غم آنم بسوختی
❈۲❈
چون شمع نیم کشته و آورده جان به لب در انتظار وصل چنانم بسوختی
کس نیست کز خروش منش نیست آگهی آگاه نیستی که چه سانم بسوختی
❈۳❈
جانم بسوخت بر من مسکین دلت نسوخت آخر دلت نسوخت که جانم بسوختی
تا پادشا گشتی بر دیده و دلم اینم به باد دادی و آنم بسوختی
❈۴❈
گفتم که از غمان تو آهی برآورم آن آه در درون دهانم بسوختی
گفتی که با تو سازم و پیدا شوم تو را پیدا نیامدی و نهانم بسوختی
❈۵❈
یکدم بساز با دل عطار و بیش ازین آتش مزن که عقل و روانم بسوختی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۵۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

..
2019-04-28T17:58:23
گفتم بنالم از توزبانم بسوختی..