گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:تا در تو خیال خاص و عام است از عشق نفس زدن حرام است

❈۱❈
تا در تو خیال خاص و عام است از عشق نفس زدن حرام است
تا هیچ و همه یکی نگردد دعوی یگانگیت عام است
❈۲❈
تا پاک نگردی از وجودت هر پختگیی که هست خام است
چون اصل همه به قطع هیچ است این از همه، هیچ ناتمام است
❈۳❈
تو اصل طلب ز فرع بگذر کین یک گذرنده و آن مدام است
چون او همه را ندید می‌گفت اکنون جز ازین همه کدام است
❈۴❈
هر مرد که مرد هیچ آمد او را همه چیز یک مقام است
تا تو به وجود مانده‌ای باز در گردن تو هزار دام است
❈۵❈
کانجا که وجود دم به دم نیست اصلت عدم علی‌الدوام است
شرمت نامد از آن وجودی کان را به نفس نفس قیام است
❈۶❈
بگذر ز وجود و با عدم ساز زیرا که عدم، عدم به نام است
می‌دان به یقین که با عدم خاست هرجا که وجود را نظام است
❈۷❈
آری چو عدم وجود بخش است موجوداتش به جان غلام است
چون فقر عدم برای خاص است کفر است کزو نصیب عام است
❈۸❈
گر تو سر هیچ هیچ داری در هر گامت هزار کام است
وامانده به ذره‌ای تو کم باز هرگز نه تو را جم و نه جام است
❈۹❈
عطار ز هیچ هیچ دل یافت آن دل که برون دال و لام است

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۷

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نادر..
2018-01-11T07:02:39
چون او همه را ندید می‌گفتاکنون جز ازین همه کدام است..