گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:پروانه شبی ز بی قراری بیرون آمد به خواستاری

❈۱❈
پروانه شبی ز بی قراری بیرون آمد به خواستاری
از شمع سؤال کرد کاخر تا کی سوزی مرا به خواری
❈۲❈
در حال جواب داد شمعش کای بی سر و بن خبر نداری
آتش مپرست تا نباشد در سوختنت گریفتاری
❈۳❈
تو در نفسی بسوختی زود رستی ز غم و ز غمگساری
من مانده‌ام ز شام تا صبح در گریه و سوختن به زاری
❈۴❈
گه می‌خندم ولیک بر خویش گه می‌گریم ز سوکواری
می‌گویندم بسوز خوش خوش تا بیخ ز انگبین برآری
❈۵❈
هر لحظه سرم نهند در پیش گویند چرا چنین نزاری
شمعی دگر است لیک در غیب شمعی است نه روشن و نه تاری
❈۶❈
پروانهٔ او منم چنین گرم زان یافته‌ام مزاج زاری
من می‌سوزم ازو تو از من این است نشان دوستداری
❈۷❈
چه طعن زنی مرا که من نیز در سوختنم به بیقراری
آن شمع اگر بتابد از غیب پروانه بسی فتد شکاری
❈۸❈
تا می‌ماند نشان عطار می‌خواهد سوخت شمع واری

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۷۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها