عطار:ماییم ز عالم معالی رندی دو سه اندرین حوالی
❈۱❈
ماییم ز عالم معالی
رندی دو سه اندرین حوالی
در عشق دلی و نیم جانی
بر داده به باد لاابالی
❈۲❈
بگذشته ز هستی و گرفته
چون صوفی ابنوقت حالی
در صفهٔ عاشقان حضرت
از برهنگی فکنده قالی
❈۳❈
پس یافته برترین مقامی
احسنت زهی مقام عالی
ما را چه مرقع و چه اطلس
چه نیک کنی چه بد سگالی
❈۴❈
ای زاهد کهنه درد نقد است
برخیز که گوشهای است خالی
تا نالهٔ عاشقان نیوشی
بر خلق ز زهد چند نالی
❈۵❈
آن می که تو میخوری حرام است
ما می نخوریم جز حلالی
ما بر سر آتشیم پیوست
مستغرق بحر لایزالی
❈۶❈
ما بی خوابیم و چون بود خواب
در حضرت قرب ذوالجلالی
چون خواب کند کسی که او را
از ریگ روان بود نهالی
❈۷❈
عطار برو که دست بردی
از جملهٔ عالم معالی
کامنت ها