عطار:هرچه هست اوست و هرچه اوست توی او تویی و تو اوست نیست دوی
❈۱❈
هرچه هست اوست و هرچه اوست توی
او تویی و تو اوست نیست دوی
در حقیقت چو اوست جمله تو هیچ
تو مجازی دو بینی و شنوی
❈۲❈
کی رسی در وصال خود هرگز
که تو پیوسته در فراق توی
زان خبر نیست از توی خودت
که تو تا فوق عرش تو به توی
❈۳❈
تا وجود تو کل کل نشود
جزو باشی به کل کجا گروی
نقطهای از تو بر تو ظاهر گشت
تو بدان نقطه دایما گروی
❈۴❈
نقطهٔ تو اگر به دایره رفت
رو که کونین را تو پیش روی
ور درین نقطه باز ماندی تو
اینت سجین صعب وضیق قوی
❈۵❈
چون تو در نقطه کشته باشی تخم
نه همانا که دایره دروی
نتوان رست از چنان ضیقی
جز به خورشید نور مصطفوی
❈۶❈
کرد عطار در علو پرواز
تا بدو تافت اختر نبوی
کامنت ها