گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:نگاری مست لایعقل چو ماهی درآمد از در مسجد پگاهی

❈۱❈
نگاری مست لایعقل چو ماهی درآمد از در مسجد پگاهی
سیه زلف و سیه چشم و سیه دل سیه گر بود و پوشیده سیاهی
❈۲❈
ز هر مویی که اندر زلف او بود فرو می‌ریخت کفری و گناهی
درآمد پیش پیر ما به زانو بدو گفت ای اسیر آب و جاهی
❈۳❈
فسردی همچو یخ از زهد کردن بسوز آخر چو آتش گاهگاهی
چو پیر ما بدید او را برآورد ز جان آتشین چون آتش آهی
❈۴❈
ز راه افتاد و روی آورد در کفر نه رویی ماند در دین و نه راهی
به تاریکی زلف او فرو ریخت به دست آورد از آب خضر چاهی
❈۵❈
دگر هرگز نشان او ندیدم که شد در بی نشانی پادشاهی
اگر عطار با او هم برفتی نیرزیدش عالم برگ کاهی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۳۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهدی kwdvd
2020-04-06T08:15:24
بیت آخر چنین است:اگر عطّار با او هم برفتینیرزیدیش عالَم برگِ کاهیص 684 چاپ تقی تفضلی
سید محسن
2023-05-18T22:56:55.4058205
فرمایش آقا مهدی درست است