گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:دوش از سر بیهوشی و ز غایت خودرایی رفتم گذری کردم بر یار ز شیدایی

❈۱❈
دوش از سر بیهوشی و ز غایت خودرایی رفتم گذری کردم بر یار ز شیدایی
قلاش و قلندرسان رفتم به در جانان حلقه بزدم گفتا نه مرد در مایی
❈۲❈
گفتم که مرا بنما دیدار که تا بینم گفتا برو و بنشین ای عاشق هرجایی
این چیست که می‌گویی وین چیست که می‌جویی مانا که دگر مستی یا واله و سودایی
❈۳❈
با قالب جسمانی با ما نرود کاری جسمانی و روحانی بگذار به یغمایی
رو خرقهٔ جسمت را در آب فنا می‌زن تا بو که وجودت را از غیر بپالایی
❈۴❈
تا با تو تو خواهی بود بنشین چو دگر یاران از خود چو شدی بیخود برخیز چه میپایی
سیلی جفا می‌خور گر طالب این راهی از نوح بلا مگریز گر عاشق دریایی
❈۵❈
ناقوس هوا بشکن گر زانکه نه گبری تو زنار ریا بگسل گر زانکه نه ترسایی
دردی‌کش درد ما در راه کسی باید کو هست چو سربازان جان داده به رسوایی
❈۶❈
تو زاهد و مستوری در هستی خود مانده تا نیست نگردی تو کی محرم ما آیی
خود را چو تو نشناسی حقا که چو نسناسی بیخود شو و پس خود را بنگر که چه زیبایی
❈۷❈
هم خوانچه‌کش صنعی هم مائده و خوانی هم مخزن اسراری هم مطرح یغمایی
آیینهٔ دیداری جسم تو حجاب توست اندر تو پدید آید چون آینه بزدایی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۴۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها