گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:چو بوالفضل حسن در نزع افتاد یکی گفتش که ای شرع از تو آباد

❈۱❈
چو بوالفضل حسن در نزع افتاد یکی گفتش که ای شرع از تو آباد
چو برهد یوسف جان تو از چاه فلان جائی کنیمت دفن آنگاه
❈۲❈
زبان بگشاد شیخ و گفت زنهار که آن جای بزرگانست و ابرار
که باشد همچو من صد بی سر و پای که خود را گور خواهد در چنان جای
❈۳❈
بدو گفتند ای نیکو دل پاک کجا خواهی که آنجا باشدت خاک
زبان بگشاد با جانی همه شور که بر بالای آن تل بایدم گور
❈۴❈
که آنجا هم خراباتی بسی هست هم از دزدان بی حاصل کسی هست
مقامر نیز بسیارند آنجا همی جمله گنه گارند آنجا
❈۵❈
کنیدم دفن هم در جای ایشان نهید آنگه سرم بر پای ایشان
که من درخورد ایشانم همیشه که در معنی چو دزدانم همیشه
❈۶❈
میان این گنه گارانست کارم که با آن کاملان طاقت ندارم
چه گر این قوم بس تاریک باشند بنور رحمتش نزدیک باشند
❈۷❈
چو جائی تشنگی باشد بغایت کشد در خویشتن آبی نهایت
که هر جائی که عجزی پیش آید نظر آنجا ز رحمت بیش آید

فایل صوتی الهی نامه (۱۰) حکایت ابوالفضل حسن و کلمات او در وقت نزع

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها