گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:چنین گفتست شیخ مهنه یک روز که رفتم پیش پیری عالم افروز

❈۱❈
چنین گفتست شیخ مهنه یک روز که رفتم پیش پیری عالم افروز
خموشش یافتم دایم بغایت فرو رفته به بحری بی‌نهایت
❈۲❈
بدو گفتم که حرفی گوی ای پیر که دل را تقویت باشد ز تقریر
زمانی سر فرو برد از سر حال پس آنگه گفت ای پرسندهٔ قال
❈۳❈
بجز حق هیچ دانی، زان چه جویم گرانی گفت نکنم زان چه گویم
ولی آن چیز کان حق الیقینست بنتوان گفت خاموشیم ازینست
❈۴❈
چو نتوان گفت چندین یاد از چیست چو نتوان یافت این فریاد از کیست
نه یاد اوست کار هر زبانی نه خامش می‌توان بودن زمانی
❈۵❈
چنین کاری عجب در راه ازان بود که معشوقی بغایت دلستان بود
یکی عاشق همی بایست پیوست که معشوقش کند گه نیست گه هست
❈۶❈
میان عاشق و معشوق کاریست که گفتن شرح آن لایق بما نیست
اگر تو در فصیحی لال گردی سزد گر گرد شرح حال گردی
❈۷❈
چو معشوق از نکوئی آنچنان بود که خورشید زمین و آسمان بود
چو معشوق آمد اندر نیکوئی طاق بلاشک عاشقی بایست مشتاق
❈۸❈
که چون معشوق آید در کرشمه کند چشم همه عشّاق چشمه
اگر معشوق را عاشق نبودی بمعشوقی خود لایق نبودی
❈۹❈
نیامد عاشقی بسته ز مخلوق که جز عاشق نداند قدر معشوق
جمالی آنچنان در روز بازار ز شوق عاشقان آید پدیدار
❈۱۰❈
چو معشقوست عاشق آور خویش چو خود عاشق نبیند در خور خویش
اگر معشوق خواهد شد بعیّوق نه بینی هیچ عاشق غیر معشوق
❈۱۱❈
چو معشوقست خود را عاشق انگیز بجز معشوق نبود عاشقی نیز
اگر عاشق شود جاوید ناچیز وگر گم گردد از هر دوجهان نیز
❈۱۲❈
اگر او نیست ور هستست او را دل معشوق در دستست او را

فایل صوتی الهی نامه (۱۷) حکایت شیخ ابوسعید رحمةالله علیه

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها