عطار:جوابم داد و گفتا عبدالله کنون از راز جانان کرد آگاه
❈۱❈
جوابم داد و گفتا عبدالله
کنون از راز جانان کرد آگاه
تو هستی بنده و من راز دانم
تو هستی سالک و من درعیانم
❈۲❈
بدان کامشب شدم اینجا نمودار
نه جانی دیدم و بیخود ابا یار
منم خضر نبی عالم هدایت
که دادستم خدا عین سعادت
❈۳❈
چنان حق دار ما را علم بیچون
که بنمایم دمادم بیچه و چون
همه بحر جهان در قدرت اوست
مرا داده است و بخشیده است کل اوست
❈۴❈
گهی در برگهی من در بحارم
گهی در عین خشکی پایدارم
حقیقت من گذر دارم بآفاق
بروی خشک دراندر جهان طاق
❈۵❈
فتادستم که بیشک ز انبیایم
هدایت یافته من از خدایم
عنایت کرد ما را در ازل یار
که هر جائی که خواهم من پدیدار
❈۶❈
شوم بیشک نداند سرّ من کس
حقیقت اینست ما را در جهان بس
حقیقت صحبت من کس نیابد
بجز عاشق در اینجا بس نیابد
❈۷❈
کنون کردم در این خلوت گذاره
ترادیدم شدم عین نظاره
دمی خوش یافتی و نوش کردی
دگر آن دم بکل فرموش کردی
❈۸❈
در آن دم بیشکی آدم نگنجد
وجودعالم وآدم نگنجد
همه مردان درین دم راز بینند
ابی خوددید جانان بازبینند
❈۹❈
دم مردان ترا دیدم در اینجا
از آن این دم ترا بگزیده اینجا
دمی داری و دردم پایداری
ولی در آخرین دم پای داری
❈۱۰❈
ولیکن چون دم منصور نبود
چو او اندر جهان مشهور نبود
چو او هرگز کجا آید بآفاق
ندیدم چون دم اودر جهان طاق
❈۱۱❈
دلی دارد که آن دم کس ندارد
یقین در سرّ جانان پای دارد
دمی دارد که حق ز آن دم پدید است
ابا او گفته و از وی شنیده است
❈۱۲❈
دم او جملهٔ دمها بیک دم
فرو برده است چه از عهد آدم
اناالحق میزند اینجا عیان او
همی گوید ابا حق در جهان او
❈۱۳❈
که من اینجا یقین بود خدایم
نمود انبیا و اولیائم
یکی چون من که خضرم درحقیقت
سپرده راه بحر کل طریقت
❈۱۴❈
چودیدم او بپرسیدم ز حق باز
مرا اوداد آنگه زود آواز
که هان از حق حق پرسی بگو تو
بجز من درجهان می حق بجو تو
❈۱۵❈
تو ای خضر جهان گرراز جوئی
ز من ذات خدا می باز جوئی
یکی چون من که موسی صاحب راز
نیارست او نمود اینجا مرا باز
❈۱۶❈
نمودی گر چه بد همراه من او
نبود از سرّ کل آگاه من او
اگرچه بود هم صحبت مرایار
نیامد سر او جز من پدیدار
❈۱۷❈
نمودم راز موسی می ندانست
مراین اسرارها راز جهانست
حقیقت صحبت او در نوشتم
بیک دم از وجود او گذشتم
❈۱۸❈
رها کردم حقیقت صحبت او
که بیش از پیش بودش قربت او
یکی علم لدنّی بود ما را
درین عالم یقین معبود ما را
❈۱۹❈
چو او در دید ما اسرار بین شد
همواز صحبتم صاحب یقین شد
حقیقت با چنین فرو شجاعت
که بخشیدستمان حق این سخاوت
❈۲۰❈
ندیدم در جهان من مثل منصور
نه بیند نیز کس تا نفخهٔ صور
کامنت ها