عطار:جلال من فنای جاودانیست نمود من بقای جاودانی است
❈۱❈
جلال من فنای جاودانیست
نمود من بقای جاودانی است
جلال من ز ذاتم در صفاتست
همه ذرّات من در عشق ماتست
❈۲❈
جلال من کجا هرگز کسی دید
اگرچه عقل اینجا پیر گردید
جلال من ندید اینجا عیانی
بسی دم زد ز اسرار معانی
❈۳❈
جلال من ندید و هم فرو ماند
اگرچه دائمادر گفت و گو ماند
جلال من وصال جاودانست
کسی یابد که بی نام ونشانست
❈۴❈
جلال من همه دارند اینجا
همه ذرّات حیرانند در ما
بعالم در نمود جمله پیداست
که ذاتم در درون جان هویداست
❈۵❈
جلالم انبیا اینجای دیدند
ز وصل ما بکام دل رسیدند
مرا زیبد که بنمایم جلالم
رسانم جملگی اندر وصالم
❈۶❈
مرا زیبد که پیدائی نمایم
پس آنگه دید یکتائی نمایم
مرا زیبد بعالم پادشاهی
منم رحمان منم حیّ و الهی
❈۷❈
درون جملهام هم در برونم
من آوردم همه من رهنمونم
نمایم راه هر کس را بر خویش
حجاب آخر چو بردارم من از پیش
❈۸❈
نمایم راه جمله سالکانم
نمود راز ایشان من بدانم
نمایم راه را ذرّات عالم
بر خود در عیان اینجا دمادم
❈۹❈
صفاتم هست موجود حقیقی
منم اینجایگه بود حقیقی
صفاتم هست اسرار نهانی
نمایم جمله ذرّات از معانی
❈۱۰❈
همه در بود خودشان راه دادم
ز دید خود دل آگاه دادم
همه در بود من کلّی فتادند
سراندر راه من مردم نهادند
❈۱۱❈
مرا جویا و من خود جمله هستم
بسی آوردم و اینجا شکستم
بسی آوردهام از پرده بیرون
ز دید دید خود من بیچه و چون
❈۱۲❈
بسی آوردهام در کن یقین من
که هستم اوّلین و آخرین من
چو خود بنمودهام خود بودهام باز
عیان خویش در انجام و آغاز
❈۱۳❈
نمایم تا همه اینجا بدانند
همه در دید من حیران بمانند
کمالم را ندانند رایگانی
ببینندم همه اینجا نهانی
❈۱۴❈
بچشم سر نبیند هیچکس من
که من هستم یقین اسرار روشن
بچشم سر جمال من نبیند
چه گر بسیار درخلوت نشیند
❈۱۵❈
ندارم غیر هستم قل هواللّه
منم در جزو و کل پیدای اللّه
کامنت ها