عطار:یا امیرالمؤمنین این بنده‌ات از گنه کاری شده شرمنده‌ات
❈۱❈
یا امیرالمؤمنین این بنده‌ات
از گنه کاری شده شرمنده‌ات
یا امیرالمؤمنین عطّار سوخت
در میان آتش اسرار سوخت
❈۲❈
یاامیرالمؤمنین دستم بگیر
چون تو باشی دستگیرم یا امیر
میکنی ای پادشاه انس و جان
دستگیری کن ز پا افتاد گان
❈۳❈
گرچه دورم بر تو دارم التجا
حاجت عطّار مسکین کن روا
دستگیر خلق عالم شاه ماست
داغ مهرش بر دل آگاه ماست
❈۴❈
دستگیر هر که شد انسان شد او
رست از جسم و تمامی جان شد او
لاف منصوری زند در ملک هو
هم تو گشتی دارمنصوری بر او
❈۵❈
جمله ملک و ملایک آن تو
ناصرخسرو شده دربان تو
مظهر و جوهر ز دو نان دور دار
روح عطّار از تو تا یابد قرار
❈۶❈
بس ز غیبم مژده‌ها دادی که رو
خاطر خود را مرنجان نو بنو
مظهر و جوهر ز کان ما بود
اندر این دنیا نشان ما بود
❈۷❈
این همه معنی ز گنج سرّ ماست
کی بگوئیمش بمفلس کین کجاست
مظهر ما هم به پیش یار ماست
خود بدست مفلسان جوهر کجاست
❈۸❈
اهل دل خود ظاهرش را نیک دید
او گل بستان ظاهر نیک چید
اهل دل دانند معنیهای او
در سر مردان بود سودای او
❈۹❈
اهل دل با حق تعالی راز گفت
خود شنید آن رمز و با او باز گفت
ای شده در ملک معنی پایدار
رایت معنی بیا بر پای دار
❈۱۰❈
هست احمق دور از معنی دل
همچو حیوان درفتاده او بگل
اهل دل دارند جام معرفت
تو کجا یابی مقام معرفت
❈۱۱❈
اهل دل دارند سرّ یار من
آنکه در جان است پود وتار من
اهل دل داند حقیقت را تمام
تو چه می‌دانی که هستی از عوام
❈۱۲❈
اهل دل گویند راز دل بدل
چون ندانستی شوی پیشم خجل
گر همی خواهی که اهل دل شوی
همچو عطّار اندر این منزل شوی
❈۱۳❈
کن مقام و منزل سلمان طلب
تا بیابی سرّ معنی بی سبب
هرکه او را حال سلمانی بود
بر سر او تاج سلطانی بود
❈۱۴❈
همچو سلمان چون اباذر راه یافت
معنی عرفان دل از شاه یافت
کامنت ها