گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:آن امیری کو بود در راه حق برده از کلّ خلایق او سبق

❈۱❈
آن امیری کو بود در راه حق برده از کلّ خلایق او سبق
خوانده او علم لدنی را تمام بوده او در علم معنی با نظام
❈۲❈
گفت چون حق را بدیدم در یقین گشت کشف من همه اسرار دین
چونکه علمت یافت حق را در عیان دان که حق با تست در معنی نهان
❈۳❈
گر ببیند آنچه من هم دیده‌ام یکسره و بیش و نه کم دیده‌ام
سرّ غیبی بر دلم گشته عیان گرچه هست از دیدهٔ هر کس نهان
❈۴❈
از نهان و آشکارا حاضرم بر زمین و آسمانها ناظرم
چون بدیدم حق نبینم هیچ غیر غیر را در این معانی نیست سیر
❈۵❈
من بباطن دیده‌ام حق را یقین دیده بگشا و بمن حق را ببین
من بعین عین خود حق بین شدم ز آن باهل بغی اندر کین شدم
❈۶❈
هرکه از فرمان من سر تافته او وجود خویش بی سر یافته
هرکه با حق راست رفت ایمان برد ورنه از شمشیر من کی جان برد
❈۷❈
داده حق بر من بقدرت ذوالفقار تاکشم از جان بی‌دینان دمار
من بغیر از حق نبینم هیچ چیز زآنکه او بخشیده ما را این تمیز
❈۸❈
هرچه حق گفته است من آن کرده‌ام غیر حق را جمله ویران کرده‌ام
ای برادر راه حق چون شاه رو زآنکه او در راه حق بُد پیش رو
❈۹❈
رو چو او دین محمّد را بگیر تا شود روز پسینت دستگیر

فایل صوتی مظهرالعجایب بخش ۵۱ - بیان سر لو کشف نمودن علی علیه السلام و به عین الیقین، عالم بعلوم آن بودن

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ابوالفضل عباسیان اقدم
2015-11-18T13:28:28
شعر خوبی هست راه خوبی برای شناساندن هرچه بهتر پادشاه ملک لافتی و بالاتر از آن آفریدگار همین شاه لافتی یعنی خدای لم یزل می باشد و مصداق سخن امیرالمونین :(من عرفه نفسه فقد عرف ربه )میباشدولی از نظر این بنده حقیردر بیت یازده و دوازدهم کمی سخت گویی و اجحاف درروش مولا علی (ع)و دین مبین اسلام شده است چرا که گفته:هر که از فرمان من سرتافته/او وجود خویش بی سر یافته/هر که حق راست رفت ایمان برد/ورنه از شمشیر من کی جان برد....؛که شاید با ذهن و عقیده ی کسی که باامیرالمونین و دین اسلام آشنایی ندارد مجهول و مغایر و قابل قبول نباشد که دین اسلام به این عظمت و بزرگی که جای جای آن توصیه به مهربانی و نرمی و تا حد امکان مدارا با دشمنان و معاندان شده اینگونه سخت و خشن سخن گفته و برای کسی که مخالف و مغایر بافرموده ها ودستورات این دین بزرگ وجهانی و اولیائ این دین باشد راهی جزمرگ وهلاک شدن ندارددرحالی که روایات زیادی حاکی از مهربانی و نرمی و مدارای بیش از حد نبی مکرم اسلام با مشرکان وکفار و دشمنان دین می باشد که علی رغم آن همه آزار و اذیت روزافزون دشمنان بازهم این پیامبر عظیم الشان بود که به عیادت از بیماران وگه گاه شرکت در مهمانی ومراسم آنان در صورتی که ضررو آسیبی به دین اسلام نمیرسیدمیرفتندیادر واقعه کربلا ما می خوانیم امام حسین (ع) تا آنجا که میتوانست سعی میکردندسپاهیان دشمن را راهنمایی و ارشاد کنند و بنابه فرموده شخص امام که فرمودندمن خواستم حجت را بر شما تمام کنم...؛بنابراین به نظرمن این موضوع و بیت کمی دور ازانصاف و کمی تاریک و مبهم از آموزه های دین اسلام و روش وسیره ی اولای آن می باشدگرچه منظورش این است که هرکس با حق درافتد راهی جز نابودی و شکستش نیست که به نطر من ایکاش با یکی دو بیت دیگر این موضوع را شفافتر میکردیک مطب دیگرو آن اینکه:بیت آخر کمی از نظر وزن عروضی(فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) داری اشکال است که بنده حقیر خودم یک بیت جایگزین آن میکنم باشدکه مورد پسند دوستان واستادان گرامی قراربگیردضمناخدای نکرده این به معنای جسارت به مقام حکیم عطار نیشابوری نیست:(هان تو هم جانا زاحمددین ستان/تاکه دستانت بگیرد آن جهان).