عطار:ای تو سلطان و کریم لایزال بیمثال و ذات پاکت بیزوال
❈۱❈
ای تو سلطان و کریم لایزال
بیمثال و ذات پاکت بیزوال
ای ترا آدم شده جویا مدام
بوده اوبا نور تو بینا مدام
❈۲❈
ای ترا خود شیث بوده راز دان
وی ترا ادریس بوده درس خوان
ای تو داده نوح را کشتی حلم
وی ز تو هم یافته جرجیس علم
❈۳❈
ای ز تو دیدهست ابراهیم آن
حکم قربانی و بشنیده بجان
ای تو با اسحق داده رحمتی
وی تو داده هود را خوش نعمتی
❈۴❈
ای درون نغمهٔ داود تو
ای درون آتش نمرود تو
ای نشانده خود سلیمان را به تخت
هم زکریا گشته زارّه لخت لخت
❈۵❈
ای به یوسف همره و یعقوب زار
کو زهجرش کرده خود راسوگوار
ای درون کلبهٔ احزان شده
هم به یوسف در چه زندان شده
❈۶❈
ای شده یعقوب را چون جان عزیز
ای به به یوسف داده خود ملک عزیز
ای به یوسف بر سر تخت آمده
وی بکنعان طالع و بخت آمده
❈۷❈
ای زلیخا را فکنده خوار تو
کرده از عشق جوانی زار تو
ای شعیبی راز تو علم و ضیا
داده موسی را بمعنی تو عصا
❈۸❈
ای بداده صالح خود را صلاح
ای نبوّت داده با او در صباح
ای ز ذوالکفل آب رحمت خواسته
جنّتی از بهر او آراسته
❈۹❈
ای بداده درد و صبر ایّوب را
عاقبت داده است دردش را دوا
ای که او را درد تو درمان بود
مهر حب تو در ایمان بود
❈۱۰❈
ای بداده ارمیارا جام عشق
یافت از یوشع بلندی نام عشق
ای تو با الیاس و خضر راهبر
وی ز روح الله جان داده خبر
❈۱۱❈
ای باحمد گفته خود اسرارها
وی باحمد بوده در عین صفا
ای تو با حیدر بمعنی آمده
وی بهر دو کون بیناآمده
❈۱۲❈
ای باحمد هم سر و هم تاج تو
ای باحمد در شب معراج تو
کامنت ها