گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:راه بینی بود بس عالی نفس هرگز او شربت نخورد از دست کس

❈۱❈
راه بینی بود بس عالی نفس هرگز او شربت نخورد از دست کس
سایلی گفت ای به حضرت نسبتت چون به شربت نیست هرگز رغبتت
❈۲❈
گفت مردی بینم استاده زبر تا که شربت باز گیرد زودتر
با چنین مردی موکل بر سرم زهر من باشد اگر شربت خورم
❈۳❈
با موکل شربتم چون خوش بود این نه جلابی بود کاتش بود
هرچ آنرا پای داری یک دمست نیم جو ارزد اگر صد عالمست
❈۴❈
ازپی یک ساعته وصلی که نیست چون نهم بنیاد بر اصلی که نیست
گر تو هستی از مرادی سرفراز از مراد یک نفس چندین مناز
❈۵❈
ور شدت از نامرادی تیره حال نامرادی چون دمی باشد منال
گر ترا رنجی رسد گر زاریی آن ز عز تست نه از خواریی
❈۶❈
آنچ آن بر انبیا رفت از بلا هیچ کس ندهد نشان از کربلا
آنچ در صورت ترا رنجی نمود در صفت بیننده را گنجی نمود
❈۷❈
صد عنایت می‌رسد در هر دمیت هست از احسان و برش عالمیت
می‌نیارد یاد از احسان او برنداری اندکی رنج آن او
❈۸❈
این کجا باشد نشان دوستی تیره مغزا،پای تا سر پوستی

فایل صوتی منطق‌الطیر راه‌بینی که از دست کسی شربت نمی‌خورد

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محسن رضایی
2014-08-10T16:47:53
خیلی شعر قشنگیه