گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:صوفیی را گفت مردی نامدار کای اخی چون می‌گذاری روزگار

❈۱❈
صوفیی را گفت مردی نامدار کای اخی چون می‌گذاری روزگار
گفت من در گلخنی‌ام مانده خشک لب ، تر دامنی‌ام مانده
❈۲❈
گردهٔ نشکستم اندر گلخنم تا که نشکستند آنجا گردنم
گر تو در عالم خوشی جویی دمی خفتهٔ یا باز می‌گویی همی
❈۳❈
گر خوشی جویی، در آن کن احتیاط تا رسی مردانه زان سوی صراط
خوش دلی در کوی عالم روی نیست زانک رسم خوش دلی یک موی نیست
❈۴❈
نفس هست اینجا که چون آتش بود در زمانه کو دلی تا خوش بود
گر چو پرگاری بگردی در جهان دل خوشی یک نقطه کس ندهدنشان

فایل صوتی منطق‌الطیر گفتار مردی صوفی از روزگار خود

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امیر
2012-12-22T05:12:35
در بیت سوم "گرده ای" و در بیت چهارم "خفته ای" صحیح است.