گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:بود درویشی ز فرط عشق زار وز محبت همچو آتش بی‌قرار

❈۱❈
بود درویشی ز فرط عشق زار وز محبت همچو آتش بی‌قرار
هم ز تفت عشق جانش سوخته هم ز تاب جان زفانش سوخته
❈۲❈
آتش از جان در دلش افتاده بود مشکلی بس مشکلش افتاده بود
در میان راه می‌شد بی‌قرار می‌گریست و این سخن می‌گفت زار
❈۳❈
جان و دل از آتش رشکم بسوخت چند گریم چون همه اشکم بسوخت
هاتفی گفتش مزن زین بیش لاف ازچه با او درفکندی از گزاف
❈۴❈
گفت من کی درفکندم با یکی او درافکندست با من بی‌شکی
چون منی را کی بود آن مغز و پوست تا چو اویی را تواند داشت دوست
❈۵❈
من چه کردم، هرچ کرد او کرد و بس دل چو خون شد خون دل او خورد و بس
او چو با تو درفکند و داد بار تو مکن از خویش در سر زینهار
❈۶❈
تو که باشی تا در آن کار عظیم یک نفس بیرون کنی پای از گلیم
با تو گر او عشق بازد ای غلام عشق او با صنع می‌بازد مدام
❈۷❈
تو نه‌ای بس هیچ و نه بر هیچ کار محو گرد وصنع با صانع گذار
گر پدید آری تو خود را در میان هم ز ایمانت برآیی هم ز جان

فایل صوتی منطق‌الطیر حکایت درویش حق‌جو و راز و نیاز او

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها