عطار:خالق آفاق من فوق الحجاب کرد با داود پیغامبر خطاب
❈۱❈
خالق آفاق من فوق الحجاب
کرد با داود پیغامبر خطاب
گفت هر چیزی که هست آن در جهان
خوب و زشت و آشکارا و نهان
❈۲❈
جمله را یابی عوض الا مرا
نه عوض یابی و نه همتا مرا
چون عوض نبود مرا، بی من مباش
من بسم جان تو، تو جان کن مباش
❈۳❈
ناگزیر تو منم، این حلقه گیر
یک نفس غافل مباش ای ناگزیر
لحظهای بی من بقای جان مخواه
هرچ جز من نیست آید، آن مخواه
❈۴❈
ای طلب کار جهاندار آمده
روز و شب در درد این کار آمده
اوست در هر دو جهان مقصود تو
گر ز روی امتحان معبود تو
❈۵❈
بر تو بفروشد جهان پیچپیچ
در جهان مفروش تو او را به هیچ
بت بود هرچ آن گزینی تو برو
کافری گر جان گزینی تو برو
کامنت ها