گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:چون زلیخا حشمت واعزاز داشت رفت یوسف را به زندان بازداشت

❈۱❈
چون زلیخا حشمت واعزاز داشت رفت یوسف را به زندان بازداشت
با غلامی گفت بنشان این دمش پس بزن پنجاه چوب محکمش
❈۲❈
بر تن یوسف چنان بازو گشای کین دم آهش بشنوم از دور جای
آن غلام آمد بسی کارش نداد روی یوسف دید دل بارش نداد
❈۳❈
پوستینی دید مرد نیک بخت دست خود بر پوستین بگشاد سخت
مرد هر چوبی که می‌زد استوار ناله‌ای می‌کرد یوسف زار زار
❈۴❈
چون زلیخا بانگ بشنودی ز دور گفتی آخر سخت‌تر زن ای صبور
مرد گفت ای یوسف خورشید فر گر زلیخا بر تو اندازد نظر
❈۵❈
چون نبیند بر تو زخم چوب هیچ بی شک اندازد مرا در پیچ پیچ
برهنه کن دوش، دل برجای دار بعد از آن چوبی قوی را پای دار
❈۶❈
گرچه این ضربت زیانی باشدت چون ترا بیند نشانی باشدت
تن برهنه کرد یوسف آن زمان غلغلی افتاد در هفت آسمان
❈۷❈
مرد حالی کرد دست خود بلند سخت چوبی زد که در خاکش فکند
چون زلیخا زو شنود آن بار آه گفت بس، کین آه بود از جایگاه
❈۸❈
پیش ازین آن آهها ناچیزبود آه آن باد این ز جایی نیز بود
گر بود در ماتمی صد نوحه‌گر آه صاحب درد آید کارگر
❈۹❈
گر بود در حلقه‌ای صد غم زده حلقه را باشد نگین ماتم زده
تا نگردی مرد صاحب درد تو در صف مردان نباشی مرد تو
❈۱۰❈
هر که درد عشق دارد، سوز هم شب کجا یابد قرار و روز هم

فایل صوتی منطق‌الطیر حکایت چوب خوردن یوسف به دستور زلیخا

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

۰
2020-12-31T14:23:58
این شعر اسرار مهمی توش هست ولی چشم دل میخواد.تشکر میکنم که همچین سایت خوب و توانمندی و به وجود اوردید.بسیار تشکر پایا،مانا،پویا باشید،مرسی از زحمتاتون