عطار:عشق چیست از قطره دریا ساختن عقل نعل کفش سودا ساختن
❈۱❈
عشق چیست از قطره دریا ساختن
عقل نعل کفش سودا ساختن
فکر چیست اسرار کلی حل شدن
کوه کندن در دل خردل شدن
❈۲❈
ذوق چیست آگاه معنی آمدن
نه بتقوی نه بفتوی آمدن
صحو چیست از خود بخود ره یافتن
پس زخود خود را منزه یافتن
❈۳❈
محو چیست ازخویش بی خویش آمدن
پس ز هر دو نیز درویش آمدن
وجد چیست از صبح صادق خوش شدن
بی حضور آفتاب آتش شدن
❈۴❈
فقد چیست از صبح با شام آمدن
هم ز عشق خویش در دام آمدن
عیب چیست از عین پرده ساختن
خویشتن را زنده مرده ساختن
❈۵❈
شکر چیست از خار گل پنداشتن
جزو را نادیده کل پنداشتن
عین چیست آئینه خویش آمدن
خویش را بی خویش در پیش آمدن
❈۶❈
شوق چیست از خویش بیرون آمدن
بر امید مشک در خون آمدن
لطف چیست از ذرهٔذره شدن
عذر کمتر ذره را غره شدن
❈۷❈
قهر چیست ازمور پیل انگاشتن
پشهٔ را جبرئیل انگاشتن
بسط چیست از هردو عالم سر زدن
خویش بر صد عالم دیگر زدن
❈۸❈
قبض چیست ازجان و دل تن ساختن
خانه در سوراخ سوزن ساختن
قرب چیست اندر بر آتش شدن
یا چو پروانه شدن تا خوش شدن
❈۹❈
بعد چیست ازجسم جان انگاشتن
قعر دوزخ آسمان انگاشتن
خوف چیست امن آزاد آمدن
در بهشت عدن ناشاد آمدن
❈۱۰❈
عمر چیست از مرگ بیرون زیستن
مرگ از پس کردن اکنون زیستن
عیش چیست از زندگی مرده شدن
پیش هر دردی پس پرده شدن
❈۱۱❈
وقت چیست از یک سر موی آمدن
صد بلا چون موی در روی آمدن
حال چیست از نفس متواری شدن
پس باستقبال جباری شدن
❈۱۲❈
راه چیست از جان پناهی یافتن
گنج را دزدیده راهی یافتن
سیر چیست از جزو خود بیرون شدن
ذرهگی بگذاشتن گردون شدن
❈۱۳❈
حب چیست از پیش جان برخاستن
پیش جانان جان فشان برخاستن
انس چیست از خود رهائی یافتن
در سویدا آشنائی یافتن
❈۱۴❈
مهر چیست از سنگ پستان ساختن
طفل خود را هر دو کیهان ساختن
وصل چیست از نیستی هست آمدن
پس ازین هر دو برون مست آمدن
❈۱۵❈
نفخه چیست از لا هو الا هو شدن
پس دو عالم ناف یک آهو شدن
شرح چیست از غش بتحقیق آمدن
موی را چون قرع و انبیق آمدن
❈۱۶❈
شرم چیست از لطف ناآمیختن
سایهٔ خود دیدن و بگریختن
چاره چیست از بود نابود آمدن
پس بهیچ از جمله خشنود آمدن
❈۱۷❈
جهد چیست از دیده دریا ریختن
در روش از آب گرد انگیختن
جذبه چیست از یک نظر ذره شدن
بر پر جبریل بر سدره شدن
❈۱۸❈
جود چیست از جمله با هیچ آمدن
هیچ را فی الجمله بی پیچ آمدن
عدل چیست انصاف خود را خواستن
هیچ انصاف از کسی ناخواستن
❈۱۹❈
فضل چیست اسرار را محرم شدن
تا ابد جان پیش صورت کم شدن
ذوق چیست از وعده شبنم داشتن
چشم بر دریای اعظم داشتن
❈۲۰❈
امر چیست از بندگی جان داشتن
ذره ذره محو فرمان داشتن
نهی چیست از درد در دیر آمدن
غیر دیدن در ولا غیر آمدن
❈۲۱❈
حسن چیست از رشح سرگردان شدن
در رخ انموذجی حیران شدن
قبح چیست آئینه را پشت آمدن
از همه تن با یک انگشت آمدن
❈۲۲❈
نفع چیست از شمع کار آموختن
جمله را افروختن خود سوختن
صبر چیست آتش مزاجی داشتن
سوختن مردن همه بگذاشتن
❈۲۳❈
جد چیست از جان وفادار آمدن
بس بیک یک موی در کار آمدن
هزل چیست آب فراست ریختن
یا گلابی بر نجاست ریختن
❈۲۴❈
سهو چیست از پرده بر در ماندن
زیر باران خفتن و تر ماندن
حلم چیست از ذروهٔ عرش آمدن
گاو و ماهی را بهم فرش آمدن
❈۲۵❈
توبه چیست اینجمله را درهم زدن
خیمه زین عالم بدان عالم زدن
سجده چیست از ننگ خود در گل شدن
در دل گل عرش جان حاصل شدن
❈۲۶❈
قصد چیست از دیده کوری ساختن
مردمک سوراخ موری ساختن
حج چیست از پا و سر بیرون شدن
کعبهٔ دل جستن و در خون شدن
❈۲۷❈
عفو چیست آزار جان برداشتن
جرم خلقان جرم خود پنداشتن
کبر چیست آبی بهاون کوفتن
وز منی بر دوست و دشمن کوفتن
❈۲۸❈
عجب چیست آهن ز گرمی سوختن
دیو را ابلیستی آموختن
جنگ چیست از جان عنانی داشتن
هر سر موئی سنانی داشتن
❈۲۹❈
صلح چیست از ذات خود پنهان شدن
سایه گشتن نیک و بد یکسان شدن
خشم چیست از خود خیالی داشتن
دوزخی را بر سفالی داشتن
❈۳۰❈
کینه چیست از سینه زندان کردنست
اژدها در حقه پنهان کردنست
بخل چیست از تشنگی جان دادنست
همچو بوتیمار بحر افتادنست
❈۳۱❈
جبن چیست از سایهٔ پژمردنست
چون شکوفه از دمی افسردنست
مکر چیست از زهر حلوا کردنست
وانگه آن حلوا ز سودا خوردنست
❈۳۲❈
امن چیست از جان طمع ببریدنست
خویش را چون سایه بیجان دیدنست
ذل چیست از نفس پاک افتادنست
زیر پای سگ چو خاک افتادنست
❈۳۳❈
عز چیست از نیک خود گردیدنست
در معز خویش خود را دیدنست
صدق چیست در راستی به بودنست
در کمانی سر بسر زه بودنست
❈۳۴❈
کذب چیست از یخ فقع جوشیدنست
تیر را اندر کمان پوشیدنست
حرص چیست از جهل گرد آوردنست
چون شود کوهی بزیرش مردنست
❈۳۵❈
ذنب چیست از راه سر پیچیدنست
با نجاست مشک در پیچیدنست
قطع چیست از جان بسفل افتادنست
شیشهٔ از دست طفل افتادنست
❈۳۶❈
حدس چیست اصل خدائی دیدنست
صدق صبح آشنائی دیدنست
طبع چیست از گل بگل افتادنست
همچو خر بر یک نسق استادنست
❈۳۷❈
یأس چیست آزردن دلخستگانست
هم بریدن از همه پیوستگانست
ضعیف چیست از ضعف زیر افتادنست
قوت پیلی را بموری دادنست
❈۳۸❈
کشف چیست از خاک در خون جستنست
وز درون پرده بیرون جستنست
برچیست از تشنگی خود مردنست
جمله را سیراب احسان کردنست
❈۳۹❈
وعظ چیست از کوه چشمه زادنست
گفتنت وصفیت آندادنست
صمت چیست ازدام هستی جستنست
هر دو لب از ما سوی اللّه بستنست
❈۴۰❈
خلق چیست از خاک مفرش کردنست
با سگان همکاسگی خوش کردنست
ربح چیست از بند مطلق گشتنست
فانی خود باقی حق گشتنست
❈۴۱❈
خسر چیست از جهل گوهر سودنست
یک نفس مشغولی هستی بودنست
صبر چیست آهن سکاهن کردنست
پشم را در دیده آهن کردنست
❈۴۲❈
شکر چیست انعام دایم دیدنست
پس در آن انعام منعم دیدنست
علم چیست از ذره قافی کردنست
تا ابد گردش طوافی کردنست
❈۴۳❈
زهد چیست آزاد دنیا بودنست
دیده بان راه عقبی بودنست
فقر چیست از گمرهی ره کردنست
وز دو عالم دست کوته کردنست
❈۴۴❈
زرق چیست از نقطه ساکن بودنست
وز بلای خویش ایمن بودنست
رزق چیست از زهر قند آوردنست
آسمان را در کمند آوردنست
❈۴۵❈
جوع چیست اصل دو عالم خوردنست
هم ز جوع آخر بزاری مردنست
روزه چیست از غیر درگه بستنست
ازوجود و از عدم ره بستنست
❈۴۶❈
فرق چیست اندر جهان پیوستنست
ذره ذره چیز در جان بستنست
ذکر چیست از درد درمان بردنست
بر در دل نقب بر جان بردنست
❈۴۷❈
قبله چیست آیات کبری دیدنست
ذره ذره روی مولی دیدنست
کعبه چیست اندر جوار افتادنست
تو بتو در ناف عالم زادنست
❈۴۸❈
توشه چیست از کل کل پربودنست
پس تهی بر هیچ ره پیمودنست
حرف چیست از درد چیزی گفتنست
شیرمردی پیش حیزی گفتنست
❈۴۹❈
قال چیست از قشر روغن خوردنست
کوزه را با آب روشن خوردنست
حیله چیست از عقل عزم جستنست
پنبه و آهن بهم پیوستنست
❈۵۰❈
غصه چیست ازکور ره نادیدنست
در سقر برف سیه نادیدنست
قصه چیست از مشکلی آشفتنست
وانچه نتوان گفت هرگز گفتنست
❈۵۱❈
شعر چیست این جمله در بگشادنست
شرح چندینی عجایب دادنست
گرچه بود اینجایگه جولان راز
مصلحت نبود سخن کردن دراز
❈۵۲❈
هم برین صد بیت کردم اختصار
زانکه گر گویم بچربد از هزار
هر دلی را کین قدر معلوم شد
آن دگرها نرم تر از موم شد
❈۵۳❈
چون صفات راه را پایان نبود
بیش از این گفتن مرا امکان نبود
کامنت ها