عطار:تا نبی صدیق را محرم گرفت صبح صادق عرصه عالم گرفت
❈۱❈
تا نبی صدیق را محرم گرفت
صبح صادق عرصه عالم گرفت
صبح صدق از مشرق عزت بتافت
قاف تا قاف جهان عزت بیافت
❈۲❈
جملهٔ عالم ازو پر نور گشت
چشم بد یا کور شد یا دور گشت
صدق میبارد ز یک یک کار او
گر ندانی بحث کن اسرار او
❈۳❈
چون نبی از خوان حی لایموت
در محیط صدر او میریخت قوت
بسته بودش هفت سقف دلفروز
کو نخوردی قوت جز تا هفت روز
❈۴❈
گاه مال و گاه جان میباخت او
با رسول و با خدا میساخت او
مصطفا گفتا خداوند جلیل
بود و خواهد بود جاویدم خلیل
❈۵❈
گر مرا بودی خلیلی جز احد
آن ابوبکر منستی تا ابد
یک تجلی خلق را عام آمدست
خاص آن او را ز انعام آمدست
❈۶❈
مرده گر میرود بر روی خاک
هست از قول نبی صدیق پاک
چون صفات نفس در وی مرده بود
سر بصدق زندگی آورده بود
❈۷❈
او بدین عالم نیفتاده ز خویش
جان بدان عالم فرستاده ز پیش
جان او چون آن جهانی گشته بود
غرق دریای معانی گشته بود
❈۸❈
آن جهانی داشت جان تا بود او
برد هم جان همچنان تا بود او
چون در آن عالم بود جان یکی
هرچه گوید صدق گوید بی شکی
❈۹❈
لاجرم پیوسته در تحقیق بود
هم خلیفه بود و هم صدیق بود
جان او چون زان جهان میگفت راز
صدق او در در خلافت کرد باز
❈۱۰❈
فتنه کز خواب نبی بیدار شد
او بتنهایی خود در کار شد
تانشاند از راه خویش آن فتنه را
دست بگشاد و ببست آن رخنه را
❈۱۱❈
گر نبودی صدق ورای آن امام
از مسلمانی نماندی بیش نام
کامنت ها