عطار:گوش کن ای هوشمند راز بین در حقیقت خویشتن را باز بین
❈۱❈
گوش کن ای هوشمند راز بین
در حقیقت خویشتن را باز بین
گفتهٔ بیهوده را چندین مخوان
مرکب بیهودگی چندین مران
❈۲❈
چشم دل را بر یقینت باز کن
مجلسی دیگر ز نو آغاز کن
پیر و درد دل عطّار شو
از هزاران گنج بر خوردار شو
❈۳❈
در جهان قدس هر دم میخرام
تا شود کارت همه یکسر تمام
برگذر از ننگ خاص و عامه را
گوش کن مررمز اشترنامه را
❈۴❈
این کتابی دیگرست از سرّ راز
دیدهٔ اسرار بین را، کن تو باز
گر رموز این، میسّر آیدت
کاینات اینجایگه، بنمایدت
❈۵❈
طرز و طرحی دیگرست این پر رموز
نارسیده دست کس بروی هنوز
بوی این گر هیچ بتوانی شنود
گویی از کونین بتوانی ربود
❈۶❈
هرچه تصنیف کسانی دیگرست
همچو طفل شیرخوار مادرست
گر کسی را فهم این حاصل شود
دیر نبود کو درین واصل شود
❈۷❈
منطق الطیرم زبانی دیگرست
مرغ آن از آشیانی دیگرست
من مصیبت نامه را بگذاشتم
مغز آنست این کزان برداشتم
❈۸❈
خسرو و گل فاش کردم در صور
معنی آن باز دان ای بیخبر
هست اسرارم در آنجا سرّ جان
دیدهام معشوق خود عین عیان
❈۹❈
گر الهی نامه، در چنگت فتد
از وجود خویشتن ننگت فتد
هست اشترنامه اسرار عیان
لیک پنهانست این اندر جهان
❈۱۰❈
فاش کردم آن سخنهای دگر
نا نداند سر این هر بیخبر
این کتاب عاشقانست ای پسر
اندرو سر عیانست ای پسر
❈۱۱❈
این کتاب از لامکان آوردهام
جان صورت اندر آن گم کردهام
در نهان سر نهان دانستهام
این جهان وآن جهان دانستهام
❈۱۲❈
دید دید از غیب آوردم برون
تا نمایم اندر آنجا چند و چون
عاشقان در تحفهٔ این سر شوید
بر رموز معنویم بنگرید
❈۱۳❈
دیدهٔ اسرار بین را باز کن
آنچه میدانی ز سر آغاز کن
کامنت ها