عطار:آن حکیم پر خرد در آینه جمله یکتا دید او معاینه
❈۱❈
آن حکیم پر خرد در آینه
جمله یکتا دید او معاینه
آن حکیم پر هنر را روح دان
نفس شومت احول آمد در میان
❈۲❈
روح اندر عالم وحدت بود
نفس شومت عالم کثرت بود
دل بدان آیینه از روی کمال
اندر او می بین جمال ذوالجلال
❈۳❈
اندر این ره گر تو صاحب دل شوی
بیگمان و بییقین واصل شوی
روح و نفس و عقل و دل هر دو یکیست
مرد معنی را در اینجا کی شکیست
❈۴❈
چونکه ره بین شد تو آنرا روح دان
تا که کژبین است نفس شوم دان
عقل صورت میگذار این دم بتاب
عشق صورتها کند مات و خراب
❈۵❈
عقل اندازد ترا اندر فراق
عشق بدهد غیر حق را سه طلاق
کامنت ها