گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ازرقی هروی:گر شاه سه شش خواست سه یک زخم افتاد زنهار مگو که کعبتین داد نداد

❈۱❈
گر شاه سه شش خواست سه یک زخم افتاد زنهار مگو که کعبتین داد نداد
کان نقش که کرد رای شاهنشه یاد در خدمت شاه روی بر خاک نهاد

فایل صوتی رباعیات شمارهٔ ۲۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

عباس سعادتی
2020-05-19T22:30:09
آقای سعید اسکندری درود بیکران بر شما چقدر بجا و عالی .
سعید اسکندری
2017-07-19T23:55:05
درباره‌ی این رباعی در چهار مقاله‌ی عروضی حکایت جالبی آمده است. عروضی سمرقندی گوید: آل سلجوق همه شعردوست بودند اما هیچکس بشعردوستی تر از طغانشاه بن الب ارسلان نبود و محاورت و معاشرت او همه با شعرا بودو ندیمان او همه شعرا بودند چون امیر ابوعبداﷲ قرشی و ابوبکر ازرقی … مگر روزی امیر با احمد بدیهی نردمی باخت و نرد ده هزاری بپائین کشیده بود و امیر دو مهره در شش گاه داشت و احمد بدیهی دو مهره در یک گاه و ضرب امیر را بود احتیاطها کرد و بینداخت تا دوشش زند، دویک برآمد عظیم طیره شد و از طبع برفت و جای آن بود و آن غضب بدرجه ای کشید که هر ساعت دست بتیغ می کردو ندیمان چون برگ بر درخت همی لرزیدند که پادشاه بود و کودک بود و مقمور بچنان زخمی . ابوبکر ازرقی برخاست و بنزدیک مطربان شد و این دوبیتی بازخواند:گر شاه دوشش خواست ، دویک زخم افتادتا ظن نبری که کعبتین داد ندادآن زخم که کرد رأی شاهنشه یاددر خدمت شاه روی بر خاک نهادبامنصور بایوسف در سنه ٔ تسع و خمسمائه (509 هَ . ق .) که من بهرات افتادم مرا حکایت کرد که امیر طغانشاه بدین دوبیتی چنان با نشاط آمد و خوش طبع گشت که برچشمهای ازرقی بوسه داد و زر خواست پانصد دینار و دردهان او میکرد تا یک درست مانده بود و بنشاط اندر آمد و بخشش کرد سبب آن همه یک دوبیتی بود. ایزد تبارک و تعالی بر هر دو رحمت کناد. بمنه و کرمه . (چهارمقاله چ لیدن صص 43 – 44).