گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

باباطاهر:دل عاشق به پیغامی بسازد خمار آلوده با جامی بسازد

❈۱❈
دل عاشق به پیغامی بسازد خمار آلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست ریاضت کش ببادامی بسازد

فایل صوتی دوبیتی‌ها دوبیتی شمارهٔ ۳۵

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

طاهر خورشیدی
2014-11-18T11:23:55
در جواب مهدی که گفته این شعر ربطی به بابا طاهر ندارد: چیزی به اسم تضمین به گوشتون خورده تا حالا؟ ضمن اینکه فقط با یک اسلوب معادله و یک اشاره تصویری نمی تونیم نتیجه بگیریم که سبک شعر هندی است. برای نمونه حافظ شعر کم نداره از این مثالها...
سینا
2014-06-11T09:20:18
این شعر رو به همراه شعرنازار دلی را که تو جانش باشی/معشوقه ی پیدا و نهانش باشیزان می ترسم که از دل آزردن تو/دل خون شود و تو در میانش باشیمناسب ترین شعر ها برای گوشه طوسی یا به عبارتی رضوی دستگاه ماهور می دانند
مهدی
2013-04-25T05:46:07
سلامدر خصوص این شعذ شما هم دچار اشتباهی شدید که متاسفانه رواج پیدا کرده. این دوبیت که دوبیتی هم نیست و بخشی از یک غزلِ، ارتباطی به بابا طاهر نداره و متعلق به طالب آملی ست.می تونید به دیوان طالب آملی یا به این کتاب مراجعه فرمائید؛«صیّادانِ معنی» [برگزیده‌ی اشعارِ سخن‌سرایانِ شیو‌ه‌ی هندی]، انتخابِ محمّد قهرمان، مؤسسه‌ی انتشاراتِ امیرکبیر، چاپِ دوّم، هزار و سیصد و نودگذشته از این ، بیت دوم فریاد می زنه که سبک شعر هندیست.غزل کامل هم اینِ:دل عاشق به پیغامی بسازدخمار آلوده با جامی بسازدمرا کیفیت چشم تو کافیستریاضت کش به بادامی بسازدندارم ظرف می دل را بگوئیدسفالی بشکند جامی بسازدقناعت بیش ازاین نبود که عمریبجامی دردی آشامی بسازدچو من مرغی نکرده صید ایاممگر کز زلف او دامی بسازددعا گو قحط شو طالب حریفی استکه ایامی بدشنامی بسازد
یه مَهدی دیگه
2013-10-07T15:50:08
سلامبه نظرم اصلاً از ظاهر دوبیتی نمیشه گفت که سبک هندی علیرغم اینکه شاید طالب آملی تضمین بکار برده و مطلع شعرش رو با دوبیتی باباطاهر کلید زده.
مسعود یحیوی masoudyta@gmail.com
2020-01-13T16:18:17
دوبیتی های باباطاهر با گویش محلی است و با واژه های قرن پنجم همدان. در نسخه تصحیح وحید دستگردی به جای بسازد، واژه «بساجه» آمده که به معنای بسازه است: دل عاشق به پیغامی بساجه....
طاهره
2019-07-31T11:57:18
آیا نباید ردیف شعر بسازو باشد؟
اییار
2021-03-07T23:46:59
حضرت بابا طاهرعریان که جناب مولانا در مقدمهٔ دفتر اول مثنوی نسب شیخ حسام الدین چلبی را در مقام شرف و افتخار به او میرساند و او را از فرزندان آن عارف بزرگ میشمارد با عبارت المنتسب الی الشیخ المکرم بماقال امسیت کردیآ و اصبحت عربیا قدس الله روحه وارواح اخلافه فنعم السلف و نعم الخلفله نسب القت الشمس علیه ردائها از عرفای بزرگ بوده و از غلبهٔ جذبهٔ الهی و از لحاظ تجرید و تفرید و عدم الفت وی با مردم . زیاد مشهور نشده و در اغلب تذکره ها هم از او ذکری نکرده اند و اینکه آیا انتساب وی به کدام یک از سلاسل میرسد و عمومأ او را از مجذوبان سالکین شمرده و به نقل رباعیات او اکتفا نموده اند قطب العارفین آقامیرزا احمد وحیدالاولیا در انهارجاریه نقل میکند از کتاب راحهٔ الصدور و آیهٔ السرور تألیف خواجه نجم الدین ابوبکرراوندی که در تاریخ 599هجری نوشته شده میگویدشنیدم که چون سلطان طغرل به همدان آمد در آنوقت در همدان سه نفر از اولیا و مشایخ بودند .بابا طاهر. بابا جعفر و شیخ حمشاد کوهکی در محلی این سه نفر ایستاده بودند نظر سلطان بر ایشان آمد کوکبهٔ لشکر راباز داشته پیاده شد وبا وزیر ابو نصر اسکندری پیش ایشان آمد و دستشان بوسید باباطاهر که شیفتهٔ حال بود سلطان را گفت با خلق خدا چه خواهی کرد .سلطان گفت آنچه تو فرمائی .بابا گفت آن کن کهخدا میفرماید (ان الله یأمر بالعدل والاحسان) سلطان بگریستو گفت چنین کنم .بابا سر ابریقی شکسته که سالها از آن وضو کرده بود و در انگشت داشت در انگشت سلطان کرد و گفتمملکت عالم چنین در دست تو کردم .بر عدل باش.واز تعبیر حضرت مولانا در ستایش بابا که میفرماید بما قال امسیت کردیأ و اصبحت عربیأ .معلوم میشود که زبانتازی را به آن عارف مجذوب بطور اکتسابی یاد نداده اند زیرا آنچه از رباعیات او مفهوم میشود اشعار مزبور ساده و بی تکلف سروده شده و از استعارات و کنایات و محسنات علم بدیع و عروض که در اشعار عرفای قرن هفتم بکار رفته خالی میباشد . و اگر گویندهٔ سخنان کوتاه عربی همان سرایندهٔرباعیات باشد بدون تردید زبان تازی به ضمیر پاکش بوسیلهٔآموزگار معنوی تعلیم و القاء شده و بعید هم نیست زیرا این سادگی لفظی نشان ژرفی باطن و بزرگی روح گویندهٔ انست که مولانا میفرماید ( جهل او مر علمها را اوستاد ) وخود بابا نیز سادگی را بزرگترین پلهٔ معرفت میداندو میفرماید . خوشا آنون که هر و نر ندونندزیرا بسا مردان ساده با همان درس عشق الهی که از دفتر هستی در لوح خاطرشان نقش میبندد و به مقام معرفت حق میرسند ولی دانشمندان بوسیلهٔ غرور دانش و خود خواهیاز نیل به درجات عالی محروم میمانند و بقول خواجه حافظتاعقل و فضل بینی بی معرفت نشینییک نکته ات بگویم خود را نبین که رستیوچون زبان تازی را بابا بدون آموزش دریافته به سجع و قافیهو انتخاب الفاظ عربی روان توجهی نداشته چنانکه و با توجه به بعضی از عبارات عربی ایشان مشخص میشود نظر گویندهبه ذکر مفاهیم عالیه عرفانی در غالب الفاظ عربی بوده و درعین حال اشارات دقیقهٔ مراحل سلوک و مقامات عرفانی رایکایک مطابق فهم مبتدیان و متوسطین و منتهیان بیان فرموده است واین است آن بارقهٔ درخشان مکاشفه و معنویات که در کلماتبابا تجلی نموده و در یک شب او را به مقام تبتل و فناء رسانده و پساز استغراق در بحر مکاشفه گوهر حقایق را به زبان تازی به کام تشنگان زلال حقیقت فرو ریخته است که( عشق را خود صد زبان دیگر است )و فرموده ( امسیت کردیأ و اصبحت عربیأ )شبانگاه کردی بیش نبودم سحرگه عارف تازیگو شدم دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادندوندران ظلمت شب آب حیاتم دادندوچون داشتن استاد و پیر طریقت که در سلسلهٔ عرفا اورا ولیو مرشد خوانند شرط اعظم راهروان طریق معرفت است به قرینهٔ رباعیات و کلمات عرفانی عربی که از قلب پاک او سر زده مسلم میدارد که او بی استاد و ولی کامل مسافت و منازلسلوک را طی نکرده است زیرا بزرگانی چون عارف ارجمندعین القضات میانجی همدانی کتاب عربی بابا را به تازی شرح کرده و سخنان او در مسائل طر یقت و معرفت و حقیقتسندی عرفانی گردیده و از او به بزرگی یاد کرده اند شرح کنندگان سخنان عربی بابا طاهر آنچه معلوم شده سه نفرند . 1 حضرت عین القضات همدانی از عرفای بزرگ ومریدشیخ احمد غزالی از اقطاب سلسلهٔ ذهبیهٔ کبرویه صاحب کتابتمهیدات شرحی نوشته که نسخهٔ خطی آن به شمارهٔ 468 درفهرست کتابخانهٔ اهدائی آقای سید محمد مشکات به دانشگاه موجود است ایشان در دیباچه ای بر این شرح میگوید به شهرهمدان که گذشتم دیدم مردم آنجا شیفته سخنان بابا هستند و از من خواستند شرحی بر آن بنویسم آنگاه سخنان بابا را جمله به جمله آورده و شرح نموده است آغاز کتاب اینستالحمدلله الواحدالاحدالصمد ...المقدس ذاته و صفاته عن المشابهته والمماثله ..و انجام آن ..وهذا آخر ما اردت من شرح الکلمات علی ما سنح لی من فتوح الغیب و ظنی انی فیما رمیت غرض القائل مصیب و فیما انتمنت الی محیی هذه الطا عة نصیب 2مرحوم حاج سلطانعلی گنابادی شرحی عربی و شرحی فارسی بر این کتاب نوشته اند که هر دو در تهران چاپ شده3 عالم ربانی و عارف صمدانی آقای حاج میرزا محسن حالی متخلص به اردبیلی ملقب به عمادالفقرا در حدود سال 1288 قمری در اردبیل متولد ودر ظل تربیت والد معظم خود مرحومملا حسنعلی خوشنویس به تحصیل پرداخته و در علم صرفو نحو و هیئت و ریاضیات و نجوم ومعانی و بیان و طب قدیممدتی نزد اساتید ان دوره آموزش دیده اند . وبعد علوم فقه و اصول را نزد آیت الله سید صالح مجتهد وحاج سید مرتضی خلخالی و حاج میرزا محمدعلی میرآخور از شاگردان شیخ مرتضی انصاری تحصیل نموده اند وبعد ازآن در سلک تربیت حضرت وحیدالاولیا آقا میرزا احمد عبدالحی مرتضوی قرار گرفته و موردعنایت ایشان گردیده وتربیت سلاک آذرباییجان به وی مفوض شده استایشان کلمات عربی بابا طاهر را در بیست و سه فصل بالغ بریکصد و پنجاه صفحه تحت عنوان مقامات عارفان و موضوعآئینهٔ بینایان انتشارات مستوفی چاپ مروی به تحریر در آورده اند . که طالبان و جویندگان آثار این عارف پاکدل می توانند ازاین اثر تابناک بهره مند شوند با سپاس فراوان . فقیر حقیر . ای یار.
کاظم
2018-11-29T00:48:12
این شعر از اشعاریست که بلاشک شاعر آن باباطاهر است چرا که در نسخه های بسیار کهن موجود است، در اصل طالب آملی آن را در ابتدای یکی از غزلهای خود آورده و بدین سان هم ارادت خود را به بابا نشان داده، در ضمن شخصه های سبک هندی در این شعر وجود ندارد
دریانورد
2023-11-02T22:40:11.2299046
با احترام کلمه ی "اینِ"  اشتباه است و اینه درسته.