گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بهاء ولد:در نماز درآمدم، به اللّه نظر می‌‌کردم؛ چنانکه صفت کنند حور را، نیمه‌اش از کافور است و نیمه‌...

در نماز درآمدم، به اللّه نظر می‌‌کردم؛ چنانکه صفت کنند حور را، نیمه‌اش از کافور است و نیمه‌اش از زعفران و مویش از مُشک؛ و یا گویند فلان کس را سریست از شرم و پاییست از صدق و غیر وی، همچنان اللّه را می‌‌بینم همه رحمت و جلال و عظمت و کرم و قدرت و حکمت و قدم و حیات و اعطای مزه‌ها. اکنون در اللّه و در این صفات بی‌کرانهٔ اللّه نظر می‌‌کنم تا مزهٔ نوع‌نوع را در وی مشاهده می‌‌کنم و طمع می‌‌دارم که این همه را به من دهد، و می‌‌بینم که می‌‌دهد.
اکنون دیدن من مر اللّه را به اندازهٔ نظر من است؛ اللّه خود را به من به همان اندازه می‌‌نماید که مرا نظر می‌‌دهد از قالب من و غیر قالب من . و دیدِ اللّه از من، دید این اجزای من است که از اللّه در وی چندین چشمه گشاده است، و همچون سفرهٔ پُر پیش من نهاده است. اکنون در پیش خویش یعنی در هوای پیش خویش همه اللّه را می‌‌بینم و همه صفاتش را می‌‌بینم، یعنی هیچ جای بی‌قدرت او و صنع او و کرم او نیست. و در همه اجزای خود می‌‌بینم اللّه را، و جمله صفات من، ادراک و دانش و قدرت و محبّت و عشق و جمال و تدبیر و مصلحت و بینایی و شنوایی و گیرایی و ذوق و عقل و هوش و طبع، این همه چشم‌هاست از الله و از صفات اللّه، که من از این چشم‌ها در اللّه می‌‌نگرم و می‌‌بینمش، و همه رحمت و قدرت و عظمت و جمال بی نهایتش را می‌‌بینم؛ آخر این هفت ستارهٔ گردان مدد خوشی‌های جهان می‌‌باشد، اگر این صفاتِ اللّه که محسوس من است و پیوسته به صفات من است مدد هر دو جهانی من بباشد چه عجب؟!
درین میانه هوشم برفت...
گفتم این طلب را اللّه در من نهاده است. ای اللّه! چو مرا طالب خود گردانیده‌ای زیاده گردان.
اکنون بیا تا اللّه را از بهر چه طلب می‌‌کنم. از بهر همه مرادها که همه مرادها از اللّه حاصل می‌‌شود. در سر مجموع مرادها نظر می‌‌کنم، هریک مراد را تمام نظر می‌‌کنم و می‌‌بینم که اللّه آن را چگونه زنده می‌‌کند و چگونه مدد می‌‌کند و هست می‌‌کند، و در این میان اللّه را و عین مزه‌های اللّه را و جمال اللّه را مشاهده می‌‌کنم و می‌‌بینم. پس از اللّه، همه مراد من اللّه است.
باز در چشمهٔ ادراک مزهٔ خوشی‌ها نظر می‌‌کنم، می‌‌بینم که از اللّه مزه در خوشی‌ها چگونه می‌‌آید که هست‌کنندهٔ مزه است. پس مزه قائم به فعل‌ِ اللّه آمد، و فعل قائم به اللّه آمد، پس مزه قائم به اللّه آمد. و بر این صفت اللّه بی نهایت آمد، پس هرچند مزه از اللّه طلب می‌‌کنم و در اللّه نظر می‌‌کنم، مزه‌ها بیابم بی نهایت. باز در صفت اللّه نگاه می‌‌کنم، می‌‌بینم که هم در من و در اجزای من این مزه‌های صفات اللّه چنان فروآید که من گران می‌‌شوم و عین مزه می‌‌شوم‌
❈۱❈
و اللّه اعلم.

فایل صوتی معارف فصل ۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها