بهاء ولد:سؤال کرد یکی که اگر از گناهان که کردهام استغفار کنم عجب آن گناه از من برخیزد. گفتم که تو د...
سؤال کرد یکی که اگر از گناهان که کردهام استغفار کنم عجب آن گناه از من برخیزد. گفتم که تو در خود نظر کن که اللّه آن گناه را از تو برداشت یا نه. معنیِ این آن است که هرگاه از آن که کرده و استغفار کردی، اگر دیدی که آن خصلت اول که گناه کردی از دل تو پاک شد و از تو برفت که دگر گرد آن نگردی و آن گرانی و سیاهی آن از دل تو برخاست، بدان که اللّه تو را آمرزید از آن گناه. و اگر همچنان دل تو به آن گناه است و گرانی و سیاهیِ آن با توست بدان که تو را نیامرزیده است.
نشان آمرزش آن است که دل تو رقّتی یابد و آرامی یابد به طاعت، و دلت نفور شود از معصیت. و اگر اندکی پریشانی معصیت بر جای باشد و یا سیاهدلی اندکی مانده باشد، اندک عتاب اللّه هنوز با تو باقی باشد و این از بهر آن است تا بدانی که اللّه تو را به استغفار آمرزید. هرگاه ببینی که عقوبت گرفتگی را از روح تو برداشت و تو را کشوفی یا راحتی داد و اوصاف ناخوش را از روح تو برداشت، تو را آمرزیده بود.
نشان آمرزش آن است که دل تو رقّتی یابد و آرامی یابد به طاعت، و دلت نفور شود از معصیت. و اگر اندکی پریشانی معصیت بر جای باشد و یا سیاهدلی اندکی مانده باشد، اندک عتاب اللّه هنوز با تو باقی باشد و این از بهر آن است تا بدانی که اللّه تو را به استغفار آمرزید. هرگاه ببینی که عقوبت گرفتگی را از روح تو برداشت و تو را کشوفی یا راحتی داد و اوصاف ناخوش را از روح تو برداشت، تو را آمرزیده بود.
اگرچه مجرمان در عالم بسی هستند اما بر حضرت اللّه شفیعان رحیمدل هم بسی هستند از پیران ضعیف دلشکسته که روی به تجرید و تفرید آوردهاند و زهّاد و عبّاد انفاس میشمرند و بر مصلّاها نشستهاند. ایشان را چون نظر به مجرمان میافتد به مرحمت نگاه میکنند و از تقدیر اللّه عاجزشان میبینند، از حضرت اللّه عفوشان میطلبند، زیرا که خواصّ حضرت اللّه همه رحیمدلاناند و نیکوگویاناند و عیبپوشاناند و بیغرضاناند و رشوتناستاناناند و جفاکشاناناند.
و آن فرشتگان مقرّبان آسمان که فراغتی دارند از شهوت و حرص، بر عاجزیِ شهوتیان ببخشایند و بر اسیریِ حرصشان مرحمت نمایند و استغفار کنند برای مجرمان را. هر که را بینی که روی به طاعت آوردهاست، زینهار تا خوار نداری حالتِ او را .گویی که زمان انابت و رغبت کردن به اللّه چون مقرّب اللّه و خاص اللّه شدن است، زیرا که عذر خطرات فاسده و مجرمه میخواهد و آن خطرات فاسده چون عاصیاناند و خطرات ندم چون شفیع است مر ایشان را که از پس مردن ایشان را رحمت میفرستد تا در حشر مغفور برخیزند.
و آن فرشتگان مقرّبان آسمان که فراغتی دارند از شهوت و حرص، بر عاجزیِ شهوتیان ببخشایند و بر اسیریِ حرصشان مرحمت نمایند و استغفار کنند برای مجرمان را. هر که را بینی که روی به طاعت آوردهاست، زینهار تا خوار نداری حالتِ او را .گویی که زمان انابت و رغبت کردن به اللّه چون مقرّب اللّه و خاص اللّه شدن است، زیرا که عذر خطرات فاسده و مجرمه میخواهد و آن خطرات فاسده چون عاصیاناند و خطرات ندم چون شفیع است مر ایشان را که از پس مردن ایشان را رحمت میفرستد تا در حشر مغفور برخیزند.
اکنون هرگاه که تو از غیر اللّه باخبر باشی از ریا و صور خلقان و ترس تن و غیر وی، تو بندهٔ اللّه نباشی و مخلص نباشی. اگر هیچ چیزی تو را یاد نیاید تو را عقاب نیاید، امّا اگر اللّه تو را یاد نیاید معذور نباشی. چه عذر آری؟ در تصرّف اللّه نبودی و معلوم او نبودی؟ کرمش پیوستهٔ تو نبود؟ صنعتش از تو دور بود؟ بیداریت نمیداد و خوابت نمیداد؟ هیچ عذری نیست تو را در ترک ذکر اللّه. همچنانکه جهان را یاد میکردی اللّه را یاد میکن تا آن نقشها که غیر الله است از تو برود
و اللّه اعلم.
و اللّه اعلم.
کامنت ها