گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شیخ بهایی:نگشود مرا ز یاریت کار دست از دلم ای رفیق! بردار

❈۱❈
نگشود مرا ز یاریت کار دست از دلم ای رفیق! بردار
گرد رخ من، ز خاک آن کوست ناشسته مرا به خاک بسپار
❈۲❈
رندیست ره سلامت ای دل! من کرده‌ام استخاره، صد بار
سجادهٔ زهد من، که آمد خالی از عیب و عاری از عار
❈۳❈
پودش، همگی ز تار چنگ است تارش، همگی ز پود زنار
خالی شده کوی دوست از دوست از بام و درش، چه پرسی اخبار؟
❈۴❈
کز غیر صدا جواب ناید هرچند کنی سؤال تکرار
گر می‌پرسی: کجاست دلدار؟ آید ز صدا: کجاست دلدار؟
❈۵❈
از بهر فریب خلق، دامی است هان! تا نشوی بدان گرفتار
افسوس که تقوی بهائی شد شهره به رندی آخر کار

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سعید
2012-11-06T21:44:26
سجادهٔ زهد من، که آمدخالی از عیب و عاری از عار مصراع دوم بهتر است خالی زعیب و عاری ازعار تصحیح گردد تا وزن درست شود .
پوریا
2017-06-15T14:38:38
به نظرم " خالی ز عیوب و عاری از عار" وزن رو درست میکنه