گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شیخ بهایی:ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی

❈۱❈
ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی
بهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را آنچنان برافشانم، کز طلب خجل مانی
❈۲❈
بی‌وفا نگار من، می‌کند به کار من خنده‌های زیر لب، عشوه‌های پنهانی
دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟
❈۳❈
ما ز دوست غیر از دوست، مقصدی نمی‌خواهیم حور و جنت ای زاهد! بر تو باد ارزانی
رسم و عادت رندیست، از رسوم بگذشتن آستین این ژنده، می‌کند گریبانی
❈۴❈
زاهدی به میخانه، سرخ روز می‌دیدم گفتمش: مبارک باد بر تو این مسلمانی
زلف و کاکل او را چون به یاد می‌آرم می‌نهم پریشانی بر سر پریشانی
❈۵❈
خانهٔ دل ما را از کرم، عمارت کن! پیش از آنکه این خانه رو نهد به ویرانی
ما سیه گلیمان را جز بلا نمی‌شاید بر دل بهائی نه هر بلا که بتوانی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۵

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امید
2015-07-26T14:10:25
ساقیا شرابی ده تا دمی رهایی شومدر بهشت عشقت شوم همدم بهائی شوم
سیدمهدی حسینی
2015-11-05T00:05:45
گفتمش مبارک باد ارمنی مسلمانی
روفیا
2015-01-26T17:30:03
شاید هم شیخ بهایی از این جهت حرفش تشابه با مولوی داره که همون عالم رو حس و درک کرده که مولوی حس کرده .هاتف هم تو ترجیع بند اعجاب انگیز :چشم دل باز کن که جان بینیآنچه نادیدنی است آن بینیگر به اقلیم عشق روی آریهمه آفاق گلستان بینیبر همه اهل آن زمین به مرادگردش دور آسمان بینینچه بینی دلت همان خواهدوانچه خواهد دلت همان بینیهمین عالم رو به تصویر می کشه . عالمی که تو توش ظرفیت پذیرش همه چی رو داری و همه عالم بر وفق مرادته .
روفیا
2015-01-26T17:46:33
در پاسخ به اقای علی گرامی :در ادبیات عرفانی می رمز بی خویشی و مستی و خود بزرگ نبینی است .نه همه جا .با توجه به این بیت :شراب از پی سرخرویی خورندولی عاقبت زرد رویی کشندمی فهمیم در بیت مورد نظر شما مقصود می عرفانیست .یعنی تا وقتی که ان زاهد در عالم زهد بود و زهد خودشو میدید هنوز مسلمان نبود ولی به محض اینکه می عرفان رو نوشید و فهمید خودش و زهدش همه از جانب اوست و امتیازی به خودش نداد تازه مسلمان و سرخرو یعنی صاحب سلامت تن و جان شد .
علیرضا
2015-02-02T08:39:30
ساقیا بده جامی زان شراب روحانیتا دمی بیاسایم زین حجاب جسمانیبهر امتحان ای دوست گر طلب کنی جان راآنچنان برافشانم کز طلب خجل مانیبی‌وفا نگار من می‌کند به کار منخنده‌های زیر لب، عشوه‌های پنهانیدین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیمدر قمار عشق ای دل کی بود پشیمانیما ز دوست غیر از دوست مقصدی نمی‌خواهیمحور و جنت ای زاهد بر تو باد ارزانیسجده بر بتی دارم، راه مسجدم منماکافر ره عشقم، من کجا مسلمانی!؟زلف و کاکل او را چون به یاد می‌آرممی‌نهم پریشانی بر سر پریشانیزاهدی به میخانه سرخ‌رو زِ مِی دیدمگفتمش مبارک باد بر تو این مسلمانیما و زاهد شهر یم هر دو داغدار اماداغ ما بود بر دل داغ او به پیشانیخانه‌ی دل ما را از کرم عمارت کنپیش از آن که این خانه رو نهد به ویرانیما سیه گلیمان را جز بلا نمی‌شایدبر دل «بهائی» نه هر بلا که بتوانی
جواد
2015-01-28T23:37:37
سجده بر بُتی دارم راه مسجدم منما . کافر ره عشقم من کجا مسلمانیدر واقع عارف خودش رو از معیارهای ظاهری و چارچوب های محدود دینی خارج میکنه و جهان شمول میشه. این اشتباه رایجیه که باز عارف خارج شده از دایره رو با قوانین داخل دایره قضاوت می کنند. میگن این منظورش یک مسلمانی دیگه بوده. می گوید اصلا ما را چه کار به مسجد و مسلمانی و معنویت، ما فقط یک چیز میشناسیم اون هم عشقه. صد البته که برخلاف اشتباه باز هم رایج عشق جنبه مادی هم قطعا داره. نخواهیم همه چیز رو بر اساس منافع و افکار خودمون تفسیر کنیم.
مجتبی خراسانی
2015-02-04T04:43:08
سلام حقیر در مورد اثار ادبی حضرت شیخ بهائی مطالبی قابل عرض دارممنظومه یی به وزن و سیاق و روش و حتی به لحن و زبان خاص مثنوی جلال الدین محمد بلخی مولوی معروف به رومی که در هیچ یک از ماخذ و تراجم ذکری از ان و اندک اشاره ای بدان نیست . این منظومه شامل 1434 بیت است که در منتهای دل انگیزی به همان سبک خاص سروده و در کمال شباهت به گفتار جلال الدین محمد است و گمان ندارم کسی توانسته باشد تاکنون بدین خوبی از ان سبک خاص پیروی کند و در منتهای صراحت در ان سخن رانده و مضامین عارفانه ی دقیق دل نشین را در ان کمال خوبی پرورانده و کسی تاکنون در زبان فارسی بدین اشکاری سخن منظوم نسروده و حقایق زندگی را بدین درجه از صراحت نگفته است و شاید به همین جهت است که خود ان را انتشار نداده و تا بدین پایه این منظومه که یکی از بهترین اثار نظمی عرفای ایران است گمنام و نایاب مانده است .اگر در سه جای این منظومه تخلص خود را نیاورده بود ممکن نبود کسی تصور کند از بهائی است . ظاهرا این یگانه نسخه که از این کتاب سراغ دارم از اغاز افتادگی دارد زیرا که حمد و نعت و خطبه یی که معمول شعرا در این گونه اثار است در ان نیست و بدین بیت اغاز می شودگر شما را غفلت و الایش استپیش ما هم رحمت و بخشایش استو نیز ظاهرا از پایان ان چیزی افتاده یا ان که مجال نکرده است به پایان رساند و ناتمام گذاشته چنان که از اشعار ان پیداست از اثار پختگی تمام پایان زندگی او است.اصل مضمون این منظومه داستانی است که شاهی طوطی یی داشته و ان را بسیار گرامی می شمرده و برای ان که طوطی بیناتر و داناتر شود و از مردم کشور او را خبر رساند با دل سوزی تمام او را از خود دور کرده و به سفر در جزیره یی نزد دانش مندی فرستاده است که جهان گردیده و جهان دیده شود و او را از ان چه بیند اگاه کند .بیت اخر این نسخه این استلوح دوران شد تهی از نقش حقای تو دفتردار برگردان ورق
مجتبی خراسانی
2015-02-04T04:44:27
مجتبی خراسانی نوشته:منظومه ی دوم همان مثنوی سوانح السفرالحجاز معروف به نان و حلوا است که به همان وزن و سیاق مثنوی مولوی سروده و بسیار معروف و رایج است . نسخه های کامل ان شامل 408 بیت است.
مجتبی خراسانی
2015-02-04T04:45:25
منظومه شیر و شکر در کشکول ان را درج کرده و ان مثنوی در بحر خبب که از بحور متداول در میان شعرای عرب است و پیش از بهائی تا انجا که حقیر می داند کسی در زبان فارسی به این وزن مثنوی نسروده است و بیت اول ان این استای مرکز دایره ی امکان / وی زبده ی عالم کون و مکانو این مثنوی شامل 141 بیت است .با تشکر، نظر شما به زودی پس از بازبینی برای همه قابل مشاهده خواهد بود.
مجتبی خراسانی
2015-02-04T04:46:48
مثنوی دیگری به همان وزن مثنوی مولوی و نان و حلوا که به نام نان و پنیر خوانده شد و شامل 309 بیت است
مجتبی خراسانی
2015-02-04T04:47:32
این معرفی هم همانند عرض نخستم در هیچ یک از ترجمه ها و فهرست ها نام ان نیست و این کتابی است به زبان فارسی شیرین و روان که در مقدمه ی ان نام بهاالدین عاملی صریحا امده است و در مصر در 1346 چاپ شده نام انپند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش است .حقیر را از دعای خیرتان محروم نفرمایید .سرهایی دارم اندر زیرو بمفاش اگر گویم جهان برهم زنمحیف است حدیث عشق مختوم شودحیف است که سر سر مکتوم شودمن العبد مجتبی خراسانیغفرالله لی و لکم
وحید
2015-06-22T08:23:00
باسلام فکر میکنم بعد از بیت زاهدی به میخانه سرخ رو ز می دیدم این بیت باشد گفتمش از این عالم عالمی بود خوشتر / دست کرد به زلف و گفت عالم پریشانی
دوستدار
2015-06-22T18:42:07
بخشهایی ازین غزل را استاد علیرضا افتخاری خوانده است بشنوید و لذت دو چندان ببرید که هم شمارا از شجریان محوری به در می آوردانشاالله.
مهدی نعیمی
2015-05-03T21:19:40
درود بی پایان محضر تمامی عزیزان. حجاب جسمانی با حجاب ظلمانی تفاوت بسیاری دارد دوستان.ظلمت شامل درجات روح شود و حجاب جسم , همین حجابهای دیدن ماست به روح حق , اما ظلمت روح به مراتب در درجات بالاتری قراردارد , چه بسا رهایی از ظلمت روح تا حجاب جسم دشوارتر است , با مثالی راحتتر این نکته را بفهمیم , یک دریا و مردمی در آرزوی دیدن دریا , حجاب جسمانی اینست که بدانند دریا هست و جهتش فقط دنبال میکنند, اما حجاب ظلمانی در بودن دریا هم مشکوکند , و همه جارا خشک میپندارند , جایی که ظلمت باشد چه دریا باشد و نباشد فرقی نمیکند , همیشه تاریک وخشک است , امیدوارم عمق مطلب بیان شده باشد .
شاهین
2016-08-23T04:52:13
شعر درست و کامل بدین شرح است:ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانیتا دمی برآسایم زین حجاب جسمانیبهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان راآنچنان برافشانم، کز طلب خجل مانیبی‌وفا نگار من، می‌کند به کار منخنده‌های زیر لب، عشوه‌های پنهانیدین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیمدر قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟سجده بر بتی دارم راه مسجدم منماکافر ره عشقم من کجا مسلمانیما و زاهد شهریم هر دو داغ دار اماداغ ما بود بر دل داغ او به پیشانیما ز دوست غیر از دوست، مقصدی نمی‌خواهیمحور و جنت ای زاهد! بر تو باد ارزانیرسم و عادت رندیست، از رسوم بگذشتنآستین این ژنده، می‌کند گریبانیزاهدی به میخانه، سرخ روز می‌دیدمگفتمش: مبارک باد بر تو این مسلمانیزلف و کاکل او را چون به یاد می‌آرممی‌نهم پریشانی بر سر پریشانیخانهٔ دل ما را از کرم، عمارت کن!پیش از آنکه این خانه رو نهد به ویرانیما سیه گلیمان را جز بلا نمی‌شایدبر دل بهائی نه هر بلا که بتوانی
داتیس
2016-08-12T11:38:19
چرا شعر ناقص نوشته شده !!!؟ سجده بر بتی دارم راه مسجدم منما کافر ره عشقم من کجا مسلمانیما و زاهد شهریم هر دو داغ دار اما داغ ما بود بر دل داغ او به پیشانی…
ناشناس
2016-02-09T20:34:18
جناب خراسانی حاشیه های شما بسیار پر بار هستند، اینجا که جایزه ادبی پخش نمیکنند که جناب حسین کاسه داغتر از آش شده جوش میزنه و فریاد "بی حیا ،بی حیا" و "کلاشی ، سرقت و کلاه برداری" میزنه. این نوشته مال هر کس بوده ما استفاده کردیم. حسین جان: آقای خراسانی که فرمودند که سرقت و کلاه برداری رخ نداده، ولی شما هنوز تهمت خود را پس نگرفتید.
مجتبی خراسانی
2016-02-09T03:14:56
بسم الله الرحمن الرحیمدست نوشته ها و جزوات را مرور می کردم، تا به این مطالبی که عرض شد رسیدم، آن را برای تاریخ ما درج نمودم. خداوند شاهد است، در خاطرم نبود که از کتابی برداشت کرده ام، گمان کردم که با جستجو در آثار خطی، این مطالب در پیرامون آثار شیخ بهائی (ره) را به دست آورده ام.محمد از شما سپاس گزارم، دوستان بزرگوار دیگر هم لطف و محبت داشتند، انشاء الله سلامت باشید.
تضمینی
2016-02-09T09:09:32
حالا خوب شد. پس حسن ظن به هم داشته باشیم. زود به همن تهمت نزنیم و اهانت نکنیم. اقای خراسانی شما هم از این به بعد روی فیش هاتون منبع مطالبی رو که از کتابا می گیرید بنویسید تا با مطالب نسخه های خطی و مطالبی که خودتون کشف کردید قاطی نشن. با تشکر از همه. بوس.
حسین
2016-02-10T01:27:43
آنهمه که نوشتم تنها کلمه ی بی حیا به معنای بدون خجالت بودن را مستقیماً صفت آقای خراسانی در نظر داشتم . مابقی نه توهین به ایشان بود و نه قصدی برای بی ارزش جلوه دادن زحمات ایشان معنای آن الفاظ به کسانی بر می گردد که قصد چنین کاری را داشته باشند که شکر خدا با توضیحی که آقای خراسانی دادند ایشان را از این الفاظ مبرا میکندولی برای جبران ، بنده ازایشان به خاطر دلگیری پیش آمده ، کلاه از سر برمیدارم با تمام قامت تعظیم می کنم و پوزش می طلبماما دوستان حاشیه نویس من ، این گونه رفتار و الفاظ درس عبرتی برای بعضی کسان خواهد بود ، تا ازین پس بدانند که چشمها بیناست و دیگر زمان بهره برداری از زحمات دیگری به پایان رسیده حال که ما قانون کپی رایت نداریم بگذارید خودمان مجری این قانون باشیمبا سپاس
2016-02-08T00:57:06
دوستان شما بیت اخر رو چگونه معنی میکنید...بعضی ها در خواندن روی دل ساکن میگذارند و دو معنی متفاوتی دارند این بیت
سمانه ، م
2016-02-08T01:17:54
بر دل ِ بهایی نِه درست استاگر لامِ دل را ساکن بخوانیم نا موزون استمیگوید ما بلا کشیم تو هم هر بلایی که می توانی بر سر بهایی بیآور
سیدمحمد
2016-02-08T01:41:55
آقای مجتبی خراسانیکاش آنچه را کپی کردید و بدون ذکر مأخذ در حاشیه آوردیددر خاتمه از نویسنده هم نامی می بردید تا خدای ناکرده هم به تقلب و ریا متهم نشوید و هم از نام بزرگی چون زنده یاد سعید نفیسی یادی کرده بودید . من به جای شما می نویسم : برداشت از مقدمه استاد سعید نفیسی بر دیوان شیخ بهایی
ناشناس
2016-02-08T12:43:18
آقای خراسانی مطالب بسیار مفیدی مینویسد. حالا گیرم که بخشی از آن از کتابی دیگر کوپی باشد! به نظر شما این کافی است که اینطور مورد بی ادبی قرار گیرد؟ دوستان بهتر بود کمی دنبال این باشند که مطالب خوب بنویسند، نه اینکه بی خود اینطور پرده دری کنند و اهانت بنویسند.
نصرت
2016-02-08T12:50:06
این شعر بسیار زیبا ست به به
ناشناس
2016-02-08T02:32:52
درود بر مجتبی خراسانیبه خاطر نظرات ارزشمندی که در صفحات تاریخ ما می نویسد. حتی اگر مقداری از آن ها را از روی کتاب ها برداشته باشد.
سیدمحمد
2016-02-08T03:06:38
ناشناس جان درود بر او ماهم استفاده می کنیم ، ول بهتراست منبع برداشت ذکر شود تا خدای ناکرده تهمتی به ایشان وارد نیایدضمن اینکه نویسنده ی اصلی هم بهره ای از زحمت خود برده باشد
محسن
2016-02-08T03:23:26
سید محمد جانبابا مفت گیر آورده به اسم خودش جا میزنهاگه جای دیگه بود ازش شکایت میشد جریمش هم میکردندنامردی همینه دیگهمثل اینه که دست تو جیب دیگری کرده باشه نان شبش کنههر کاری عزت نفس میخواد ، شرف ، بزرگ منشی ، شخصیت ، غیرت و خیلی چیزهای دیگه
حسین
2016-02-08T03:49:56
جدّاً که زهی شرمبی حیا ،بی حیا ، ور داشته زحمت دکتر نفیسی رو به اسم خودش {مجتبی خراسانی}آورده بعد میگه :سلامحقیر در مورد اثار ادبی حضرت شیخ بهائی مطالبی قابل عرض دارمآخر سر هم استدعای دعای خیر داره واقعاً که
ناشناس
2016-02-08T03:59:20
ادب مرد به ز دولت اواگر ایشان کار اشتباهی کرده اند شما هم کار اشتباهی کرده اید. اهانت به بقیه درست نیست. بی حیا صفت خوبی نیست که به ایشان داده اید.می توانستید بگویید:" کار شما سرقت علمی و ادبی است.بهتر است منبع نوشته ها را بیان کنید"اگر قبول کرد یا نکرد دیگر به خودش بستگی دارد.وظیفه ی شما تذکر بود، ولی اهانت نه.
حسین
2016-02-08T10:27:16
ناشناس جان تو که هم هشیار ی و هم همیشه بیداری و هم حق به جانب داری ، لا اقل میخواستی انتقادی هم از مجتبی بکنی . تذکری هم به او بدهی ادب مرد به ز دولت اوست رو خوب اومدیادب حکم میکند : آثار دیگران رو به نام خود جا نزنیماشتباه با کلاشی ، سرقت و کلاه برداری ، تفاوت دارهاگر نام شما مثلاً احمد است و من آنرا احد نوشتم این اشتباهه ، ولی وقتی می نویسه بنده عرایضی دارم و کپی میکنه آثار دکتر نفیسی رو ، و در آخر هم التماس دعا داره ، این بی حیایی ست ، یعنی خجالت نکشیدن ، یعنی بی شرمی ،
حسین علیزاده hossaynalizadeh@yahoo.com
2016-01-10T12:48:37
این غزل ناب مرحوم شیخ بهائی را بدین گونه تخمیس کرده ام که نمونه اش چنین است :دوش درحرم آنی بود مرا دل وجانی بادوچشم نورانی دیدم آن مه ثانیچشمکی زدو بگذشت گفتم ازپریشانیساقیابده جامی زان شراب روحانی تادمی بیاسایم زین حجاب جسمانی
شمس شیرازی
2016-01-10T23:23:34
جناب علیزاده،زیباست ،مگر که در مصرع نخست به جای بود میبایست بد میسرودید تا وزن دچار اشکال نشود.دوش در حرم آنی، بد مرا دل و جانیو چشمان نورانی آن کیستند؟ شما یا مه ثانی؟ و ببخشایید
پارسی دخت
2016-05-23T01:28:17
به جای واژه ی حاشیه نیک تر نبود از واژه ی پیشنهاد بهره می بردید ک پارسی هم باشد???
پارسی دخت
2016-06-18T03:24:42
و یا مٽلا دیدگاه..
محمد
2012-10-10T16:26:23
در کتاب سوم دبیرستان خیلی این شعر جذابتره
علی
2012-02-13T22:01:11
بیت هفتم «سرخرو ز می دیدم» هست؟یعنی در اثر نوشیدنِ می سرخرو شده. بله؟
الهه
2012-04-08T21:08:54
بیت:زاهدی به میخانه سرخ روز میدیدم اشتباه است چون در کتب قدیمی که برای مدرسه پدرم بود و بعضی از تصنیفهای خوانندگان به این صورت است:زاهدی به میخانه سرخ روی ز می دیدمبا تشکر از سایت خوبتون
عباس
2012-11-06T17:40:10
چند بیت مهم از این شعر سالهاست که سانسور شده متاسفانه...!!!......مثلا می فرماید:سجده بر بتی دارم راه مسجدم منماکافر ره عشقم من کجا مسلمانیو یا یک بیت دیگر که مصرع اولش درست به یادم نیست ولی بیت دوم رو کاملا به یاد دارممی فرماید: "ما و زاهد هر دو داغ دار هستیم"داغ ما به دل باشد داغ او به پیشانی...صحت این اشعار را مطمئن هستم که از حضرت شیخ بهائی است
آزاده
2011-12-03T18:35:56
در بعضی نسخه ها و تصحیحات جسمانی آورده شده تا حق مطلب را بیشتر ادا کند
داود
2011-12-11T08:06:36
هر دو گزینه میتونه صحیح باشه اما عرفا بیشتر ظلمات رو مربوط به عالم جسمیت میدونن واونو سر منشاء همه ظلمات پس همون جسمانی درسته
محمدرضا
2011-11-30T12:12:46
نسخه ی چاپی را نمیدانم ولی در کتاب سوم دبیرستان(نمیدانم از کجا بود) بیت اول ساقیا بده جامی زان شراب روحانی تا دمی براسایم زین حجاب ظلمانی نوشته شده بود نه جسمانی
امیر
2014-02-26T16:59:46
متن کتاب سوم دبیرستان.. ساقیا بده جامی زان شراب روحانی تادمی براسایم زین حجاب ظلمانیطره ی پریشانش دیدم و به دل گفتم این همه پریشانی بر سر پریشانی بی‌وفا نگار من، می‌کند به کار منخنده‌های زیر لب، عشوه‌های پنهانیدین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیمدر قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟خانهٔ دل ما را از کرم، عمارت کن!پیش از آنکه این خانه رو نهد به ویرانی ما سیه گلیمان را جز بلا نمی‌شایدبر دل بهائی نه هر بلا که بتوانی
مزدک
2013-12-13T01:06:34
آقا این قسمت دریدا با حال بود مرسی از آقای کیخا
امین کیخا
2013-12-13T02:26:08
سپاس مزدک این را خیلی وقت پیش نوشته بودم !
جواد
2014-06-02T00:06:39
ما و زاهد شهریم، هر دو داغدار اما / داغ ما بود بر دل، داغ او به پیشانی
spammer
2014-06-18T12:37:59
I literally jumped out of my chair and danced after reading this!
امین کیخا
2014-06-18T13:22:29
خوب .ولی شما که نیک پارسی میدانی .به سخن برازنده پارسی هم بنویس تا به تو سر بفرازم . که من نیک تر از این سخن پارسی نازندگی و برازندگی نمی دانم .
محسن مردانی
2013-06-16T09:46:03
احتمالاً "جسمانی" درست است در مقابل صفت "روحانی" در مصرع قبل
امین کیخا
2013-06-05T19:20:24
در شعر تعریفی برای رندی امده است و ان گذشتن از رسو م است و دانیم که تعریف و کرانمندی رندی دشوار است و کمتر کسی به اسانی انرا گفته است
امین کیخا
2013-06-05T20:15:00
به نظر می رسد شیخ به تغییر مفاهیم معمولی در نگاه رند معتقد است
امین کیخا
2013-06-05T20:16:01
شیخ بهایی را دریدا کردم این خود واساخت است
امین کیخا
2013-06-05T19:50:10
یعنی به نظر شیخ رندی ساختارشکنی است؟
طاهره
2013-04-27T15:07:24
واقعا شیخ بهایی رو دوست دارم.از افتخارات شیعیان هست.فرقی نمیکنه ایرانی باشی یا غیر ایرانی.شیخ بهایی یه لبنانی بود!
سیروان
2020-04-14T12:00:19
واقعا از نظرات خوبتون سپاسگزارم.به راستی از فر و سیمای این بزرگان پیداست که همگان از یک می نیوشیده اند و آن می اولین مشخصه اش احدیت هست.خدارا سپاس که این چراغ‌ها در این ظلمات افروخته شدند.
بابک
2019-10-28T14:44:34
متاسفانه بعضی از ابیات توسط روحانیت و متعصبین سانسور شده از جمله :سجده بر بتی دارم راه مسجدم منماکافر ره عشقم من کجا مسلمانیو یا یک بیت دیگر که می فرماید:زاهدی به میخانه سرخ‌رو زِ مِی دیدم گفتمش مبارک باد بر تو این مسلمانی ما و زاهد شهر یم هر دو داغدار اما داغ ما بود بر دل داغ او به پیشانیبیت اول هم حجاب ظلمانی درسته
معصومه
2021-01-17T15:45:14
شیخ بهائی عزیزدل....
دکتر محمد ادیب نیا
2020-11-29T23:47:38
ابوالفتوح رازی می گوید: ساقی کیست؟در ذیل آیه شریفه: «وَ سَقَیهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»(الانسان/21)؛ آمده است:مراد به «رب» سید است، یعنی، سَقاهُمْ سَیِّدُهُمْ عَلِیُ‏بنِ اَبیطالب (ع)؛ ایشان را آب دهد، سیّدشان علی‏ بن ‏ابیطالب (ع).و دلیل بر آن که «رب» به معنی سیّد آمده است، قوله تعالی فی سورة یوسف: «اُذْکُرْنی عِنْدَ رَبّک» [یعنی: یاد کن مرا نزد سید و سرور خویش] و قوله: «فَیَسْقی رَبُّهُ خَمْراً» [یعنی: سرورش به او شراب نوشاند].بر این قول، او ساقی باشد و اخبار ـ از جهت مؤالف و مخالف ـ متظاهر است که او ساقی خواهد بودن.کریم کیست؟کریم آن باشد که عطا دهد و پوشیده دارد، بدهد و منّت ننهد، ببخشاید و ببخشد، به اوَّل مَطْل ندهد و به آخر منّت ننهد، دعا نخواند و جزا چشم ندارد و ثنا نجوید و آنچه داده باشد، با کس نگوید.چنان که آن سَرِ جوانمردان کرد: در شب بداد و روز باز نگفت، شرط بر نهاد و منّت بر ننهاد، شرط بر نهاد. سایل را که کس نگوید: «لانُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکوراً.» الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها (دیوان حافظ/غزل 1)در باب شرابِ خواجه عبداللّه‏ انصاری می گوید: ای جوانمرد! شراب آن شراب است که دستِ غیب در جام دل ریزد، دیده جان نوش کند.وَ اَسْکَرَ القومَ دَوْرُ کَأسٍ / وَ کانَ سُکری مِنَ الْمُدیر قومی را شراب مست کرد و مرا دیدار ساقی؛ لاجَرم، ایشان در آن مستی فانی شدند و من در این مستی باقی.آن را که به دوستی وَ را مست کنند / عالَم، همه در همّت وی پست کنند در دوستی‏اش، نیستی‏ای هست کنند / آنگه به شراب وصل سرمست کنند شراب دو است؛ یکی امروز، یکی فردا؛ امروز شرابِ ایناس و فردا شرابِ کاس؛ امروز شراب از منبع لطف روان، فردا شراب طهور از کف رحمان.«سَقَیهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً» ؛ هر که را امروز شراب محبّت نیست، فردا او را شراب طهور نیست. امروز شراب محبّت از کاس معرفت می‏آشامند و فردا شراب طهور در حضرتِ مَلِکِ غفور می‏نوشند.امروز شراب محبّت در بهشت عرفان، و فردا شراب طهور در بهشت رضوان. بهشت عرفان امروز، دل عارفان است، دیوارش ایمان و اسلام و زمینش اخلاص و معرفت، اشجار تسبیح و تهلیل، اَنهار تقوا و توکُّل، دور و قصور از علم و زهد، غرفه و منظر از صدق و یقین، رضوانش رضا به قضا، هر که را امروز فردوسِ دل او آراسته به طاعت و عبادت بوَد، فردا او را فردوس رضوان بوَد.خوانده او هرگز بدبخت نبود، نزدیکْ کرده او را در دو گیتی جای نبُود، مصحوب او را به بهشت حاجت نَبُوَد، مَستِ او را جز او ساقی نبود، «وَ سَقَیهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهوراً.» ساقیا بده جامی زان شراب روحانی / تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانیبهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را / آنچنان برافشانم کز طلب خجل مانیبی‌ وفا نگار من می‌کند به کار من / خنده‌های زیر لب عشوه‌های پنهانی(دیوان شیخ هایی، غزل 25)
zhr.hdr
2021-04-05T23:17:34
استبن این ژنده میکند گریبانی...کنایه از ادعای گزاف داشتن و حد خود رانشناختن است.
قدیر نجدی
2021-03-03T18:45:27
با سلام آستین این ژنده می کند گریبانی در مصرع دوم از بیت ششم به چه معناست؟
امیر
2020-06-17T22:28:15
زاهدی به میخانه, سرخ رو ز می دیدملطفا اصلاح فرمایید.
سینا
2017-04-21T19:38:49
علیرضا افتخاری در آلبوم ناز نگاه این شعر رو به زیبایی هرچه تمام با صدای مخملینش اجرا کرده
نادر..
2017-04-26T04:23:12
"رسم و عادت رندیست، از رسوم بگذشتن"به راستی که آسان نیست اما بسیار راهگشاست ..
بهراد کوهزاد محمدی
2018-10-13T13:09:24
شراب تلخ می خواهم که مردافکن بود زورش که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورشحافظساقیا بده جامی زین شراب روحانی تا دمی برآسایم زین حجاب ظلمانیشیخ بهاییحجاب ظلمانی استعاره از دنیا هست بر استناد به بیت بالا که شیخ بهایی از حافظ پیروی کرده استو حجاب ظلمانی دیدن ماست لطفا تصحیح کنید زیرا اگر شعر را تا پایان بخوانیم بسیار تغییر می کنداین شعر در وصف ریاکاری گفته شده است.
رضا
2018-03-12T14:06:30
سلام.در مورد بیت اول من در جایی (حجاب نفسانی) هم شنیده ام
Behzad Tabari
2018-01-24T01:49:03
ما ز دوست غیر از دوست مطلبی نمی جوییم فکر کنم اینم درست باشه تو بعضی نسخ اینه
رضا
2018-05-12T13:33:03
سجده بر بتی دارم، راه مسجدم منما کافر ره عشقم، من کجا مسلمانی!؟ ما و زاهد شهر یم هر دو داغدار اما داغ ما بود بر دل داغ او به پیشانی ]چرا این بیتها نیست ؟
علیرضا عبداللهی
2018-06-05T05:13:24
شیخ بهایی استاد تمام و اهل فن بود و کتاب کشکول وی که درباب علوم غریبه و خفیه است همتایی ندارد و هم عارف بودند که منظور از شراب روحانی همان حالی است که تخلیه روح اتفاق می افتد و در عالم معنا سیر آغاز میشود
پری
2021-10-12T09:15:28.70469
این شعر که از بهایی هست تخلص داره ولی آقای فصیح الزمان رضوانی فسایی شعری یا همین وزن و نزدیک به این داره که یک بیتش اینه : کافر و مسلمانت گر به زلف و رخ بینند، کفر و دین دهند از دست ؛ روز و شب به آسانی . بسیار هم زیبا
محمد حسین اصولی نژاد
2022-04-07T11:32:29.728401
سلام آیا می‌توانیم وزن این شعر را به صورت "فاعلاتُ مفعولن فاعلاتُ مفعولن" در نظر بگیریم؟
یوسف
2022-05-27T11:14:12.5448258
در بیت : زاهدی به میخانه سرخ رو ز می دیدم گفتمش مبارک باد بر تو این مسلمانی زاهد معمولا به شخصی گفته میشود که در ظاهر شریعت مانده و از آن جهت که نفس ناطقه انسان مقام لایقفی دارد و هر چقدر که عروج کند باز هم مقام و منزل بالاتری برای او هست همواره مورد طعنه عرفا قرار میگیرد که چرا به این حد قانع شده اید و در این مرتبه مانده اید؟ بالا بیایید!!! میخانه جاییست که به انسان شراب طهور میدهند و انسان را از آلایش های وجود حیوانی اش پاک میکنند زاهد که تا قبل از این زهد پیشه کرده بود که با فروش دنیا ، آخرت را بدست آورد حال به مرتبه بالاتری رسیده و آخرت و بهشت را هم دیگر نمیخواهد و فقط و فقط خود حضرت حق را میخواهد  زیرا بهشت نیز در واقع اطفاء بُعد شهوات حیوانی انسان است که به قول خود شیخ بهایی : نان و حلوا چیست ای نیکو سرشت این عبادت های تو بهر بهشت نزد اهل حق بود دین کاستن  در عبادت مزد از حق خواستن شیخی که اهل باطن است زاهدی را میبیند که نور معنویت در وجودش شکل گرفته و به تعبیری سرخ رو شده از باده معرفت و به او تبریک میگوید که تازه مسلمان شده ای زیرا تا دیروز برای لذات نفس خودت عبادت میکردی و از این به بعد نائل به عبادت احرار شده ای که فقط خدا را به خاطر خودش عبادت میکنند و به قول جناب سعدی : گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید          
علی رضا
2022-05-28T10:47:29.1751799
با سلام واحترام، مدتهاست در جستجوی تفسیری از این غزل زیبا و پر مفهوم شیخ بهایی هستم. (به ویژه برخی ابیات)امروز از توضیحات جناب یوسف بسیار بهره بردم. ممنون ازشما. خواهش می کنم با توجه به مفهوم مسلمانی در بیت  : زاهدی به میخانه سرخ رو ز می دیدم گفتمش مبارک باد بر تو این مسلمانی مفهوم این بیت رو هم بفرمایید (معنای مسلمانی)  که در این صورت بسیار مستفیض فرموده اید. متشکرم: سجده بر بتی دارم راه مسجدم منما کافر ره عشقم من کجا مسلمانی  
باند جمزباند
2022-05-28T12:18:44.7556696
واقعا این نظرات حاشیه است  هرکی این اسم رو براش گذاشته دمش گرم  من یک مطلب مفید ندیدم تا حالا تو حاشیه ها  ۹۰ درصد علامه ی دهر  ادم پشیمون میشه دنبال ی مطلب مفید ازش جستجو کنه  فقط از کسی که شعر کامل و بدون سانسور رو گذاشت تشکر فراوان میکنم   
یوسف
2022-05-28T21:13:39.1728543
سلام و عرض ادب ممنون از لطف شما علی رضای عزیز با آرزوی تعالی روزافزون برای تمامی حقیقت طلبان این حقیر مطمئن نیست که این بیت مربوط به این غزل باشه ولی با فرض وجود ،  در بیت : سجده بر بتی دارم راه مسجدم منما کافر ره عشقم من کجا مسلمانی بت،اشاره به همان تجلی حضرت حق در مخلوقات و ممکنات داره که مظاهر حق نامیده میشوند که : هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد دل برد و نهان شد و یا به قول شیخ شبستری : بت اینجا مظهر عشق است و وحدت بود زنار بستن عقد خدمت مسجد نماد ظاهر و میخانه نماد باطن دین است که به قول شیخ عطار : ره میخانه و مسجد کدام است که هر دو بر من مسکین حرام است  کفر در این بیت هم منظور کفر به ماسوی الله است که : ز اسلام مجازی گشت بیزار  که را کفر حقیقی شد پدیدار بدان معنی که هیچ مخلوقی از حضرت حق جدا نیست که در این صورت حق نمیتواند یک حقیقت بینهایت باشد بلکه هر مخلوقی جلوه ایست از حق ، منتها در حد ظهور خودش که البته بحث وحدت وجود دامنه بسیار گسترده ای دارد که مجالش اینجا نیست مسلمانی هم در این بیت به اسلام ظاهری اشاره دارد که شاعر با رندی میگوید من که به باطن و حقیقت رسیده ام دیگر مرا به ظاهر دین نخوانید         
علی رضا
2022-05-29T11:12:35.779844
سلام و عرض ادب خدمت یوسف عزیز، بسیار سپاسگزارم از لطف جنابعالی و بذل توجهی که فرمودید.
نادر زین‌العابدینی
2022-07-15T03:02:02.081154
عالی گفتی دقیقا چرا این ابیات حذف شدند
شهاب الدین صدر
2022-07-28T13:12:24.068636
خود شیخ بهایی جزو زاهدان و زاهد پروان بوده... بعیده چنین ابیات رندانه ای گفته باشه! 
ابوتراب. عبودی
2022-12-25T13:07:50.2928999
سلام و عرض ادب محضر استادان فرهیخته و دوستان عزیز و گرامی.   با که گـویم ای یاران ، درد های پنهانـی این دل ِ پــریشانم ، شد دوباره طوفانی از ریا و از سالوس، کن حذر ، نکو بنگر داغ عشق حق بر دل، به که روی پیشانی راز دردِ پنهان را ، با که گویم ای ساقــی جُز تو مَحرمی نَبـوَد، دردِ من تو می دانی هر دو چشم گـریانم ، از فـراق ِ روی تـو چون شب سیه گشته، بی فروغ و ظلمانی مَحرمی کجا جویم ، حالِ دل که را گویم لحظه ای نیاسودم ، زین غم از پریشانی خواهش دلم ازتو،این دو مطلب است و بس خـود شناســیِّ  کامل ، عشق ِ حَـیّ سبحانی خانه ی دل ِ تنگم ، از غم ِ تو ویـران شد این دل ِ حزینم را ، کن ز نــو چـراغانـی مـاهِ آسمان ِ دل ، عشق ِ جـاودان ِ دل شد خزان بهارِ جان، زین خسوفِ طولانی بی فروغِ روی تو، ای صنم دلم خون شد در تنم به تنگ آمد ، روح من چـو زندانی آفتابِ عمــر ِ  من ، چون غـروب پاییزی در قفای کـوهِ غم ، مـی روَد بـه پنهانـی بر(عبودی)از احسان،رخ نما و جان بستان تـا که زان نگاه تـو ، جـان دهم به آسانـــی   با احترام(چاپ دوم دیوان ابوتراب عبودی)  
امین
2023-02-13T00:56:11.3224671
درود بر شمابله میتوان گفت ولی معمولا یک وزن با پایه های مشخص تعیین میشود و تمامی اشعاری که در آن وزن باشند را دربرمیگیرد. این که شما میفرمایید نه که غلط باشد ، ولی وزن اصلی این شعر نیست.برخی اوزان هستند که به اصطلاح دوگانه اند که با رکن مفعول یا مستفعل (گاهی هم مستفعلن) آغاز میشوند.مثلا مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن ( که در تاریخ ما این گونه است ) را میتوان این گونه نیز گفت : مستعفلن مفاعلُ مستفعلن فعلیا وزن رباعی : مفعول مفاعیل مفاعیل فعل => مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فعمفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن => مستفعلن فعولن مستفعلن فعولناینها هم خب گونه های خاصی از اوزان هستند که همیشه هم اینطور نیست. مثلا رجز مثمن سالم همیشه مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن است. نمیتوانیم بگوییم مفعولُ فع مفعولُ فع مفعولُ فع مفعولُ فع. این بدان معنا نیست که نادرست است. نادرست نیست ولی با اصل وزن تفاوت دارد.
مهستی کیا
2023-05-13T11:48:19.573105
دو بیت "زاهدی به میخانه سرخ رو ز می دیدم" و "دین‌و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم" در یکی از آوازهای شهرقصه اثر بیژن مفید استفاده شده.  میروی و مژگانت فتنه ها بر انگیزد میروی و میریزی خون خلق و میدانی ... با عرض پوزش تمامی آواز را نوشتن خارج از صبر بنده میباشد :)