شیخ بهایی:ایها القلب الحزین المبتلا فی طریق العشق انواع البلا
❈۱❈
ایها القلب الحزین المبتلا
فی طریق العشق انواع البلا
لیکن القلب العشوق الممتحن
لا یبالی بالبلایا و المحن
❈۲❈
سهل باشد در ره فقر و فنا
گر رسد تن را تعب، جان را عنا
رنج راحت دان، چو شد مطلب بزرگ
گرد گله، توتیای چشم گرگ
❈۳❈
کی بود در راه عشق آسودگی؟
سر به سر درد است و خون آلودگی
تا نسازی بر خود آسایش حرام
کی توانی زد به راه عشق، گام؟
❈۴❈
غیر ناکامی، دراین ره، کام نیست
راه عشق است این، ره حمام نیست
ترککان، چون اسب یغما پی کنند
هرچه باشد، خود به غارت میبرند
❈۵❈
ترک ما، برعکس باشد کار او
حیرتی دارم ز کار و بار او
کافرست و غارت دین میکند
من نمیدانم چرا این میکند؟
❈۶❈
نیست جز تقوی، در این ره توشهای
نان و حلوا را بهل در گوشهای
نان و حلوا چیست؟ جاه و مال تو
باغ و راغ و حشمت و اقبال تو
❈۷❈
نان و حلوا چیست؟ این طول امل
وین غرور نفس و علم بیعمل
نان و حلوا چیست؟ گوید با تو، فاش
این همه سعی تو از بهر معاش
❈۸❈
نان و حلوا چیست؟ فرزند و زنت
اوفتاده همچو غل در گردنت
چند باشی بهر این حلوا و نان
زیر منت، از فلان و از فلان؟
❈۹❈
برد این حلوا و نان، آرام تو
شست از لوح تو کل نام تو
هیچ بر گوشت نخورده است، ای لیم!
حرف «الرزق علی الله الکریم»
❈۱۰❈
رو قناعت پیشه کن در کنج صبر
پند بپذیر از سگ آن پیر گبر
کامنت ها