گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شیخ بهایی:قد صرفت العمر فی قیل و قال یا ندیمی قم، فقد ضاق المجال

❈۱❈
قد صرفت العمر فی قیل و قال یا ندیمی قم، فقد ضاق المجال
و اسقنی تلک المدام السلسبیل انها تهدی الی خیر السبیل
❈۲❈
و اخلع النعلین، یا هذا الندیم انها نار أضائت للکلیم
هاتها صهباء من خمر الجنان دع کئوسا و اسقنیها بالدنان
❈۳❈
ضاق وقت العمر عن آلاتها هاتها من غیر عصر هاتها
قم ازل عنی بها رسم الهموم ان عمری ضاع فی علم الرسوم
❈۴❈
قل لشیخ قلبه منها نفور لا تخف، الله تواب غفور
علم رسمی سر به سر قیل است و قال نه از او کیفیتی حاصل، نه حال
❈۵❈
طبع را افسردگی بخشد مدام مولوی باور ندارد این کلام
وه! چه خوش می‌گفت در راه حجاز آن عرب، شعری به آهنگ حجاز:
❈۶❈
کل من لم یعشق الوجه الحسن قرب الجل الیه و الرسن
یعنی: «آن کس را که نبود عشق یار بهر او پالان و افساری بیار»
❈۷❈
گر کسی گوید که: از عمرت همین هفت روزی مانده، وان گردد یقین
تو در این یک هفته، مشغول کدام علم خواهی گشت، ای مرد تمام؟
❈۸❈
فلسفه یا نحو یا طب یا نجوم هندسه یا رمل یا اعداد شوم
علم نبود غیر علم عاشقی مابقی تلبیس ابلیس شقی
❈۹❈
علم فقه و علم تفسیر و حدیث هست از تلبیس ابلیس خبیث
زان نگردد بر تو هرگز کشف راز گر بود شاگر تو صد فخر راز
❈۱۰❈
هر که نبود مبتلای ماهرو اسم او از لوح انسانی بشو
دل که خالی باشد از مهر بتان لتهٔ حیض به خون آغشته دان
❈۱۱❈
سینهٔ خالی ز مهر گلرخان کهنه انبانی بود پر استخوان
سینه، گر خالی ز معشوقی بود سینه نبود، کهنه صندوقی بود
❈۱۲❈
تا به کی افغان و اشک بی‌شمار؟ از خدا و مصطفی شرمی بدار
از هیولا، تا به کی این گفتگوی؟ رو به معنی آر و از صورت مگوی
❈۱۳❈
دل، که فارغ شد ز مهر آن نگار سنگ استنجای شیطانش شمار
این علوم و این خیالات و صور فضلهٔ شیطان بود بر آن حجر
❈۱۴❈
تو، بغیر از علم عشق ار دل نهی سنگ استنجا به شیطان می‌دهی
شرم بادت، زانکه داری، ای دغل! سنگ استنجای شیطان در بغل
❈۱۵❈
لوح دل، از فضلهٔ شیطان بشوی ای مدرس! درس عشقی هم بگوی
چند و چند از حکمت یونانیان؟ حکمت ایمانیان را هم بدان
❈۱۶❈
چند زین فقه و کلام بی‌اصول مغز را خالی کنی، ای بوالفضول
صرف شد عمرت به بحث نحو و صرف از اصول عشق هم خوان یک دو حرف
❈۱۷❈
دل منور کن به انوار جلی چند باشی کاسه لیس بوعلی؟
سرور عالم، شه دنیا و دین سؤر مؤمن را شفا گفت ای حزین
❈۱۸❈
سؤر رسطالیس و سؤر بوعلی کی شفا گفته نبی منجلی؟
سینهٔ خود را برو صد چاک کن دل از این آلودگیها پاک کن

فایل صوتی نان و حلوا بخش ۴ - فی التأسف و الندامة علی صرف العمر فیما لاینفع فی القیامة و تأویل قول النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «سؤر المؤمن شفاء»

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

اشکان
2016-11-17T22:09:41
سلام لطفا اصلاح کنیدلتهٔ حیض به خون آغشته دانلخته حیضی به خون آغشته دانواااای به حال عالم اگر میفهمیدن استاد بهایی چی میگن توی این شعر...
ناشناس
2010-05-07T18:39:56
اجازه اجتهاد اکثر مجتهدین به شیخ بهایی میرسد.چطور ایشان علومی مثل فقه واصول را ردمی کند!؟آن علم عاشقی که عشق به ماهرویی است،کدام ماهرو مد نظر است!؟قطعا موجود خیالی نیست.بلکه همچون حضرت جولا صوفی ای است که بزرگانی مثل آیت الله العظمی سیدعلی شوشتری یا ملاحسینقلی همدانی رضوان الله علیهما قلاده عشق اورا به گردن انداخته اند.واز حسن او موسی وار علم می آموزند.واین اولیا بوده وهستند وخواهند بود ولی چه کنیم که این انجیر لایق هر منقاری نیست و به آه جانسوز سحر نیاز مستمر دارد.
ناشناس
2009-02-17T16:16:00
حدیث نبوی "سؤر المؤمن شفاء" در قسمت عنوان شعر دارای اشکال املایی است. تصحیح گردد.---پاسخ: طبق فرموده «سر الممن شفاء» با «سؤر المؤمن شفاء» جایگزین شد.
محمد رضا
2013-12-22T10:34:47
fhسلام خستته نباشید ؛فکر کنم دربیت:زان نگردد بر تو هرگز کشف رازگر بود شاگرد تو صد فخر راز حرف دال در واژه" شاگرد"جا افتاده باشد لطفا تصحیح بفرمایید
علیرضا
2014-01-01T10:28:19
سلام علیکم . در پاسخ به رفیق گرانقدر ناشناس اینکه بیان حضرت شیخ از تمامی این ابیات نه قبح علم و علم آموزی است بلکه نهیبی به متعلم است که از برای چه می خواند و می داند . آیا اول علمش معرفه الجبار بوده و آخرش تفویض امر الیه یا نه ! از همین روی است که در لا به لای اشعار به فقه و کلام بی اصول می پردازد . چراکه اگر اصل (عبودیت و معرفت) نباشد به تعبیر امام خمینی رض تا جایی می پیماید که "علم توحید است از زبان شیطان" . لیکن در اینکه خود شیخ از اعظم علما و فلاسفه و فقهاست تردیدی نیست . از این رو می بایست جهت تذکر حتما تامل گردد . التماس دعا .
محسن خادمی
2014-09-16T21:15:42
قرابت با ابیاتی از مولانا:خرده‌کاریهای علم هندسهیا نجوم و علم طب و فلسفهکه تعلق با همین دنیاستشره به هفتم آسمان بر نیستشاین همه علم بنای آخرستکه عماد بود گاو و اشترستبهر استبقای حیوان چند روزنام آن کردند این گیجان رموزعلم راه حق و علم منزلشصاحب دل داند آن را با دلش
اردوان
2020-04-28T12:00:46
طبع را افسردگی بخشد مداممولوی باور ندارم این کلامشاید منظور از «این کلام» علم کلام باشه که مولوی رو شاهد گرفته که ایشون هم این علم کلام رو باور نداره!
محمود
2020-05-12T22:26:39
در روایت چنین آمده است : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِی سُؤْرِ الْمُؤْمِنِ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِینَ دَاءً ؛ در نیم خورده مومن شفا از 70 بیماری است .وسائل الشیعة ج 25 ص 263 18- باب
مژده
2019-07-31T17:54:16
سلام من معنی کلمه سؤر رو در ابیات آخر متوجه نمیشه کسی می تونه توضیح بده؟
محمدعلی
2021-02-03T12:10:38
سلاماگه ممکنه در مورد سنگ استنجا که چند بارهم تکرار شده قدری توضیح دهید. ممنونم
احسان س
2021-03-25T23:10:40
سنگ استنجا: سنگی که با آن کثافت را از مخرج پاک میکنند
حمید
2017-08-22T19:18:35
در جواب این دوستان که جرات میکنن در باره شخصیتی مثل شخی بهایی اظهار نظر کنن خیلی جالبن واقعا شما تو خودتون چی می بینید . یه بیت شعر هست که تکلیف این دوستان رو مشخص میکنه حضرت شیخ اجل می فرمایند :سلسله موی دوست حلقه ی دام بلاست هرکه در این حلقه نیست فارق از این ماجراست
م
2017-11-13T12:51:03
سلام و عرض ادباینکه شیخ حدیث نبوی را داخل این شعر آورده است، آیا منظور خاصی داشته است؟
⊙_⊙
2017-11-14T19:30:31
علم رسمی سر به سر قیل است و قالنه از او کیفیتی حاصل، نه حالطبع را افسردگی بخشد مداممولوی باور ندارد این کلاماصلا منطقی نیست . فکر میکنم غلط املایی یا تحریف حادث شده باشد . "طبع افسردگی بخشد مداد مولوی باور دارد این کلام " درست هست . چون که تناقضی بین افکار مولوی و شیخ بهایی نیست . مولوی خود رهنمای شهر عشق است .
علی
2017-02-04T13:12:59
به نظرم شیخ بهایی کمی زیاده روی کرده و خیلی بی پروا و البته با تعابیر مستهجن علم اکتسابی را تخطئه کرده است. جالب ان که شیخ بهایی خود عالم و فقیه و متعلم و معلم این گونه علوم بوده است. اما چرا همه اندخته های خود را پیش پای عشق قربان می کند واقعا نمی دانم چرا. به هر حال انسان از دو بعد عقلانی و عاطفی تشکیل شده و نزاع عقل و عشق یک نزاع بیهوده است. انسان هم علم می خواهد و هم عشق و یکی دیگری را نفی نمی کند....
محدث
2018-11-20T23:56:58
درس که نمی خوانیمتازه اگر بخوانیم معلوم نیست بفهمیماگر هم بفهمیم معلوم نیست محبوس در همان دانستنی ها نشویم و از هدف اصلی خلقت باز نمانیم.ای عجب دلمان بنگرفت و نشد جانمان ملول// زین هواهای عفن وین آب‌ های ناگوارتلبیس ابلیس و تدلیس وی بسیار است و گر روح قدس مدد نکند آدمی صرفه نبرد ز شیطان رجیم.گویا این شعر شیخ، از بهترین اشعار تاریخ ادبیات جهان از حیثیت ارزش دهی به جهت علم آموزی راستین! است.یکی از دوستان مرقوم فرموده که آن بیت: مولوی باور ندارد... طعنه به مولوی بلخی بوده.عرض می شود این گونه نیست و اتفاق مرحوم شیخ بهایی از طرفداران و ارادت کیشان ملای بلخی صاحب مثنوی معنوی بوده. مقصود از لفظ مولوی در آن بیت یعنی: ملا، آخوند، روحانی سطحی و قشری و معناگریز!
محدث
2018-11-21T00:04:02
برخی علوم و معارف را می توان ذاتا ارزش تلقی کرد و ارزنده بودنشان را به عملی کردنشان تعلیق ننمود و حتی می گویند ما کشف و اشراق عقلی هم داریم ولی فی الجمله علم محض، فاقد ارزش است!حدیث نبوی ص مذکور در این شعر هم به عنوان شاهد مثال است و الا شیخ بهایی نه تنها فلسفه که مطلق علوم را -تا وقتی انسان را به یاد رخ مهرخان به باده نوشی وادار نکند- مذمت کرده و علاوه بر فلسفه بر فقه و اصول و تفسیر و حدیث و طب و ادبیات و نجوم و... هم تاخته و در جای دیگر صرف عمر در علوم آلی و مقدماتی را شگفت و عجیب و نامتعارف می خواند:گذشت عمر تو در فکر صرف و نحو و معانیبهایی از تو بدین نحو صرف عمر بدیع استالبته این اظهارنظرهای ناپخته بنده در برابر اساتید و دوستان محترم حاضر در تاریخ ما، غیرپسندیده است و نازیبا.با احترام
saeid
2018-08-21T20:23:16
علت عاشق ز علتها جداستعشق اصطرلاب اسرار خداستعاشقی گر زین سر و گر زان سرستعاقبت ما را بدان سر رهبرستهرچه گویم عشق را شرح و بیانچون به عشق آیم خجل باشم از آنگرچه تفسیر زبان روشنگرستلیک عشق بی‌زبان روشنترستچون قلم اندر نوشتن می‌شتافتچون به عشق آمد قلم بر خود شکافتعقل در شرحش چو خر در گل بخفتشرح عشق و عاشقی هم عشق گفتآفتاب آمد دلیل آفتابگر دلیلت باید از وی رو متاب
منصور قربانی
2018-04-25T09:58:49
بنظرم شیخ با فلسفه مشکل داشته است.چون آنچه از یونان به اسلام آمد فلسفه بود و بوعلی نیز از سرامدان فلسفه بود
سیامک کرمی
2021-09-02T15:34:15.3963784
لته حیض تیکه پارچه که به عنوان نوار بهداشتی استفاده می کردند
باند جمزباند
2022-05-28T19:18:48.2638249
واقعا دم تاریخ ما گرممم  خیلی ممنون که اشعار رو بدون حتی یک کلمه سانسور میزارین  ممنون  شیخ بهایی = عشق واقعی  خوش بحالش که پیدا کرد من هنوز اندر خم نفسهام هستم 
Alireza Asadi
2022-09-19T21:55:18.6703745
شیخ بهایی از بزرگترین عالمان دوران خود بود ولی بعدها متوجه شد که جز عشق و عرفان چیزی وجود ندارد برای رسیدن به خدا و زندگی را شروع یک نقطه در دایره می‌دانست که باید به آخر دایره برسانیم ،،تمام علوم صرف و نحو و فقه و ... را بدانیم فقط برای رفع حاجت دنیوی است و برای آخرت باید عاشقی کرد و به صفر رسید و صفر یعنی تخلیه مغز از هر چه امور دنیوی است و یکی شدن با الله یا انسان کامل و رسیدن به خود شناسی ،،،برای رسیدن به الله باید الله درونت را در نقطه صفر مرزی پیدا کنی وگرنه از زیانکاران هستیم.
مهدی مالکی
2022-12-02T05:43:54.9631963
شیخ بهایی این مرجع تقلید بی چون و چرای جهان تشیع این فقیه، عارف، فیلسوف، معمار و... نظیر ندارد.  بهایی بارها ورزید عشق اما جنونش را  نمی بایست زنجیری ولی این بار میباید 
عقل و دلُ ساز کنیم، از اول آغاز کنیم
2023-04-23T03:38:39.7537359
با سلام و احترام جناب آقای اسدی، دقیقا به اصل موضوع اشاره فرمودند. همه عرفا و بزرگان عرفان، فقط و فقط به دنبال انسان کامل بودند و هستند و خواهند بود. از این واضح تر نمی تواند وجود داشته باشد‌ وای بحال مفسرینی که آثار بزرگان عرفان و تصوف را با خیال و قیاس و گمان و وهم خود و بدون اجازه از انسان کامل برای مردم تفسیر می کنند و آنان را به گمراهی می کشانند. به قول برتولت برشت که می فرمایند: آنان که حقیقت را نمی دانند، نادانند و آنان که حقیقت را می دانند ولی انکار می کنند، تبهکارند.  
رضا از کرمان
2023-04-23T10:19:22.5838962
سلام بر مژده عزیز  باتوجه به حدیثی که آقا محمود لطف کردن ومتن سندش رو گذاشتن معنی سور روشن شده یعنی ته مانده غذا وشیخ بهایی در اینجا در توضیح بحثی که در قبل آورده در مذمت علوم دنیوی ودرستایش عشق به عنوان تنها راه رسیدن به قرب الهی از این حدیث استفاده نموده است شاد وخرم باشی عزیز
سفید
2023-05-07T15:58:15.3081511
  رو به معنی آر و از صورت مگوی...  
زهیر
2023-06-10T13:22:48.877763
ایشان روشِ علم‌آموزیِ مرسوم (و نه خود علم فقه و ...) را در مقایسه با «راه عشق و تسلیم» رد کرده و خود فقه و ... را باطل بیان نکرده. ایشان می‌گوید عمر را در قیل و قال هدر ندهید و معارف را از روش‌هایی مانند روش سیّد بحرالعلوم و خود پیامبر و معصومین علیهم السلام و حتی «ملّا کاظم کربلایی ساروقی» بیاموزید که مستقیما به منبع وصل شده‌اند و از هزار قسمت علومشان، یکی را هم از کتاب و درس و بحث فرانگرفته‌اند. امام علی علیه السلام: لَیسَ الْعِلْمُ فی السَّماءِ فَینْزِلَ إلَیکمْ، وَ لا فی تُخومِ الارْضِ فَیخْرُجَ لَکمْ؛ وَ لَکنَّ الْعِلْمَ مَجْبولٌ فی قُلوبِکمْ تَأَدَّبُوا بِآدابِ الرّوحانیینَ یظْهَرْ لَکم‏. ترجمه: علم در آسمان نیست که بر شما نازل شود و نه در زمین تا استخراج شود، بلکه علم خو گرفته (یا مخلوق شده) در قلب‌هایتان است، مؤدّب به آداب روحانی شوید تا برایتان ظاهر شود. سند حدیث: الحقائق فی محاسن الاخلاق‏‏   رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلاَّ جَرَتْ یَنَابِیعُ اَلْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ. در حدیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وارد شده که حضرت فرمودند: هیچ بنده‌ای خود را چهل صبح برای خدای عزّ و جلّ خالص نکرد، مگر آن‌که چشمه‌های حکمت از قلبش بر زبانش جاری شد. سند حدیث: عیون أخبار الرضا علیه السلام، جلد۲، صفحه ۶۹