شیخ بهایی:ای مرکز دایرهٔ امکان وی زبدهٔ عالم کون و مکان
❈۱❈
ای مرکز دایرهٔ امکان
وی زبدهٔ عالم کون و مکان
تو شاه جواهر ناسوتی
خورشید مظاهر لاهوتی
❈۲❈
تا کی ز علایق جسمانی
در چاه طبیعت تن مانی؟
تا چند، به تربیت بدنی
قانع به خزف ز در عدنی؟
❈۳❈
صد ملک ز بهر تو چشم به راه
ای یوسف مصری، به در آی از چاه
تا والی مصر وجود شوی
سلطان سریر شهود شوی
❈۴❈
در روز الست، بلی گفتی
امروز، به بستر لا خفتی
تا کی ز معارف عقلی دور
به ز خارف عالم حس، مغرور؟
❈۵❈
از موطن اصل، نیاری یاد
پیوسته، به لهو و لعب دلشاد
نه اشک روان، نه رخ زردی
الله الله، تو چه بیدردی!
❈۶❈
یک دم، به خود آی و ببین چه کسی
به چه دل بستهای، به که همنفسی
زین خواب گران، بردار سری
برگیر ز عالم اولین، خبری
کامنت ها