ملکالشعرا بهار:سیصد و شصت و پنج و ربعی روز مدت سال بود و هست مدام
❈۱❈
سیصد و شصت و پنج و ربعی روز
مدت سال بود و هست مدام
ماه سی روز بود و پنج دگر
بد به پایان سال، پنجی نام
❈۲❈
گشت پنجی فزوده آخر سال
طبق آداب و سنت دیرین
بعد از آن پنج جشن «اندرگاه»
بین اسفند و ماه فروردین
❈۳❈
جمع گشتی ز ربع روز، مهی
بود جشن «وهیزک» اندر پیش
«بهترک» ضبط گشته در فرهنگ
جشن سی روزه بود سخت عزیز
❈۴❈
چون گذشتی ز سالها صد و بیست
چون که می کرد ماه آبان پشت
لیک نامش به جز «وهیزک» نیست
اندر ایران به مذهب زردشت
❈۵❈
موبدان و مغان به زیج و رصد
داشتندی حساب سال درست
تا نگردد به سنت ملی
جشنها منحرف ز روز نخست
❈۶❈
چون ز ساسانیان سه قرن گذشت
شد فرامش دویست سال دگر
بود «پنجی» به جای خویش ولی
از «وهیزک» کسی نداد خبر
❈۷❈
چون در اسلام ماه بد قمری
رفت آن پنج روز نیز از یاد
لاجرم بود اول نوروز
گه در آبان و گاه در مرداد
❈۸❈
کار قسط خراج و کشت و درو
واپس افتاد و وضع شد دشوار
معتضد چون خلیفه شد فرمود
زیجها نو کنند دیگر بار
❈۹❈
چون ملکشاه شد جهانآرای
آنکه بودش لقب جلالالدین
رصدی تازه بست و زیجی کرد
عدد روز و ماه را تعیین
❈۱۰❈
گشت تقویمها از آن پس راست
که جلالی است نام تاریخش
بود ازینگونه مبدأ تقویم
که بگفتم تمام تاریخش
❈۱۱❈
پنج روزی که شرح آن گفتیم
گشت قسمت میان چندین ماه
ماهها گشت کم سی و پر سی
شش بلند و شش دگرکوتاه
❈۱۲❈
شش اول دو «لا» و سوم «لب»
چارم و پنجم و ششم هم «لا»
«للکط» « کطلل» آن شش دیگر
کرده بونصر در نصاب املا*
❈۱۳❈
ربع روزی که گفته شد زین پیش
از پس چار سال گرد آید
پس هر چار سال بر اسفند
روزی از ربعها بیفزاید
❈۱۴❈
شد ز نو سال و ماه ما قمری
بار دیگر پس از هجوم مغول
سال ترکی فزوده گشت بر آن
موش و گاو و پلنگ شد معمول
❈۱۵❈
چون ز مشروطه چند سال گذشت
سال شمسی دوباره قانون شد
ترک شد سال ترکی و تازی
فال ایرانیان همایون شد
❈۱۶❈
پنج روز فزون به آخر سال
«پنج دزدیده» یافتند لقب
پنج مسروق و ربعها را نام
شد «نسی» در میان قوم عرب
❈۱۷❈
امر فرموده بود پیغمبر
کز «نسی» هیچ کس نیارد نام
گفت کاین خرده را رها سازند
که «نسی» نیست سنت اسلام
❈۱۸❈
لیک از آن کاحتیاج مبرم بود
که بود سالها درست و تمام
سال و تاربخ پارسی قدیم
گشت رایج به دولت اسلام
❈۱۹❈
رومیان هم برین روش بودند
جملهٔ غرب هم برین روش است
لیک در هند و مکه و بابل
بین خورشید و ماه کشمکشست
کامنت ها