گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:چون غرهٔ افق ز شفق شد شقیق رنگ بر شاه روم تاختن آورد شاه زنگ

❈۱❈
چون غرهٔ افق ز شفق شد شقیق رنگ بر شاه روم تاختن آورد شاه زنگ
شب‌ را ز روی‌، پرده برافتاد و رخ نهفت حور سپیدچهر، ز دیو سیاه‌رنگ
❈۲❈
خورشید رخ نهفت‌ و برآمد هلال عید خمیده‌سر چو ابروی مه‌طلعتان شنگ
چون تازه بادرنگی سر زده ز شاخ وز برگ گشته پنهان نیمی ز بادرنگ
❈۳❈
گفتی یکی نهنگ نهان‌ شد در آب و ماند بر آب نیمی از سر دندان آن نهنگ
یا همچو جنگجویی کز بیم جنگیان افکنده‌ خنجر از کف و بگریخته ز جنگ
❈۴❈
یا جسته رنگ از کف صیاد با شتاب وندر میان دشت درافتاده شاخ رنگ
یا خادمی نهاده دویتی ز زر ناب ییش وزیر شرق خداوند فروهنگ
❈۵❈
بخ‌بخ به مرکبی که بدیدم به درگهت پوینده‌ای بدیع و کرازنده‌ای کرنگ
در دشت همچنان که به‌دشت اندرون گوزن درآب آن‌چنان که به آب اندرون نهنگ
❈۶❈
اندام او به نرمی چون دیبهٔ طراز اعصاب ‌او به‌ سختی‌ چون‌ شاخه زرنگ
پیش از خدنگ‌، بر سر آماج‌گه رسد بر پشتش ار کشی سوی آماج‌گه خدنگ

فایل صوتی قصاید شمارهٔ ۱۴۷ - صفت هلال و اسب

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها