گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:هوشم ز سر پریده از ماجرای واگون از دنگ‌دنگ واگون‌، از های‌های واگون

❈۱❈
هوشم ز سر پریده از ماجرای واگون از دنگ‌دنگ واگون‌، از های‌های واگون
از جالسان واگون راحت‌تر است صدبار آن کس که جان سپارد در زیر پای واگون
❈۲❈
زاسرار قبر و محشر، آگه شود به یکبار آن کس که از جهالت‌، شد مبتلای واگون
آدم به روی آدم‌، حیوان به روی حیوان اینست یک اشارت‌، از تنگنای واگون
❈۳❈
سوهان مرگ گویی در استخوان ‌تراشی است چون روی ر‌بل غلطد عراده‌های واگون
باشد به رنگ و نکهت چون دستگاه سلاخ آن تخته‌ها که نصب است اندر فضای واگون
❈۴❈
با گاری شکسته‌، کاز کوهپایه غلطد یکسان بود به ‌واقع سیر و صدای واگون
اصحاب را به مقصد، نزدیکتر رساند گر چاروای لنگی باشد به‌ جای واگون
❈۵❈
با راکبان واگون همره رسد به خانه افتد اگر چلاقی‌، اندر قفای واگون
در پایتخت ایران‌، این بلعجب که نبود ز آثار علم و عمران‌، چیزی سوای واگون
❈۶❈
آنهم به این فضاحت‌، آنهم به این کثافت از ابتدای واگون‌، تا انتهای واگون

فایل صوتی قصاید شمارهٔ ۲۱۳ - ماجرای واگون

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مسعود
2021-02-25T01:19:28
خوب شد ملک‌الشعرای بهار مرد و مترو تهران رو ندید