گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:ترسم من از جهنم و آتش‌فشان او وان مالک عذاب و عمودگران او

❈۱❈
ترسم من از جهنم و آتش‌فشان او وان مالک عذاب و عمودگران او
آن اژدهای اوکه دمش هست صد ذراع وان آدمی که رفته میان دهان او
❈۲❈
آن کرکسی که هست تنش همچوکوه قاف بر شاخهٔ درخت جحیم آشیان او
آن رود آتشین که در او بگذرد سعیر وآن مار هشت‌پا و نهنگ کلان او
❈۳❈
آن آتشین درخت کز آتش دمیده است وآن میوه‌های چون سر اهریمنان او
وان کاسهٔ شراب حمیمی که هرکه خورد از ناف مشتعل شودش تا زبان او
❈۴❈
آن گرز آتشین که فرود آید از هوا بر مغز شخص عاصی و بر استخوان او
آن چاه ویل در طبقهٔ هفتمین که هست تابوت دشمنان علی در میان او
❈۵❈
آن عقربی که خلق گریزند سوی مار از زخم نیش پر خطر جان ستان او
جان می‌دهد خدا به گنه کار هر دمی تا هر دمی ازو بستانند جان او
❈۶❈
از مو ضعیف‌تر بود از تیغ تیزتر آن پل که داده‌اند به دوزخ نشان او
جز چندتن ز ما علما جمله کاینات ‌-‌ال‌- غرق لجهٔ آتش‌فشان او
❈۷❈
جز شیعه هرکه هست به عالم خداپرست در دوزخ است روز قیامت مکان او
وزشیعه نیزهرکه فکل بست و شیک شد سوزد به نار، هیکل چون پرنیان او
❈۸❈
وانکس که با عمامهٔ سر موی سرگذاشت مندیل اوست سوی درک ریسمان او
وانکس که کرد کار ادارات دولتی سوزد به پشت میز جهنم روان او
❈۹❈
وانکس که شد وکیل وز مشروطه حرف زد دوزخ بود به روز جزا پارلمان او
وانکس‌ که روزنامه‌نویس است چیز فهم آتش فتد به دفتر و کلک و بنان او
❈۱۰❈
وان عالمی که کرد به مشروطه خدمتی سوزد به حشر جان و تن ناتوان او
وان تاجری که رد مظالم به ما نداد مسکن کند به قعر سقر کاروان او
❈۱۱❈
وان کاسب فضول که پالان او کج است فردا کشند سوی جهنم عنان او
مشکل به جز من و تو به روز جزا کسی زان گود آتشین بجهد مادیان او
❈۱۲❈
تنها برای ما و تو یزدان درست کرد خلد برین وآن چمن بی کران او
موقوفهٔ بهشت برین را به نام ما بنموده وقف واقف جنت مکان او
❈۱۳❈
آن باغ‌های پرگل و انهار پر شراب وان قصرهای عالی و آب روان او
آن خانه‌های خلوت و غلمان و حور عین وان قاب‌های پر ز پلو زعفران او
❈۱۴❈
القصه کار دنیی و عقبی به کام ماست بدبخت آن که خوب نشد امتحان او
فردا من و جناب تو و جوی انگبین وان کوثری که جفت زنم در میان او
❈۱۵❈
باشد یقین ما که به دوزخ رود بهار زیرا به حق ما و تو بد شد گمان او

فایل صوتی قصاید شمارهٔ ۲۱۹ - جهنم

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید احمد رضا طباطبائی
2015-08-30T18:54:20
نام دیگر حضرت مهدی (ع) حضرت محمد (ص) است.
بابک
2015-08-30T19:26:39
سید جان،ممکن است کمی توضیحات تکمیلی در باب بیانتان بفرمایید، و ربط آن به این قصیده.
ع.س
2014-12-16T21:14:04
برای توضیحات بیشتراین شعربه کتاب باچراغ وآینه استادشفیعیی کدکنی مراجعه کنید
فربد
2019-06-17T01:30:15
رسول دید که جمعی گسسته افسارندبه چاره خواست کشان ربقه در رقاب کندبهشت و دوزخی آراست بهر بیم و امیدکه دعوت همه بر منهج صواب کندمن از جحیم نترسم از آنکه بار خداینه مطبخی‌ست که در آتشم کباب کندز مار و عقرب و آتش گزنده تر داردخدای خواهد اگر بنده را عذاب کندجحیم قهر الهی‌ست کاندر این عالمتو را به خوی بد و فعل بد عِقاب کندبه قدر وسعت فکر تو آن یگانه حکیمسخن ز دوزخ و فردوس در کتاب کندبرای ذوق تو شهوت پرست عبدالبطنحدیث میوه و حوریه و شراب کنداز آن نماز که خود هیچ از آن نمی‌فهمیخدا چه فایده و بهره اکتساب کند ؟تفاخری نبود مر خدای عالم را... که چون تو ابلهی او را خدا حساب کندایرج میرزاالبته من ملک را خیلی دوست می دارم. و می دانم که شراب هم می نوشید و این مطلب را از دختر ایشان شنیدم. اما نمی دانم ملک چرا این قصیده را گفته حتما دلیلی داشته.
نیما
2019-03-20T01:47:42
جز شیعه هرکه هست به عالم خداپرستدر دوزخ است روز قیامت مکان اوبا این حساب و کتاب پس حضرات منصور حلاج بایزید بسطامی شمس تبریز مولانا... هم در دوزخ جای خواهند گرفت امان از این شیعیان افراطی!اقای بهار شما دیگر چرا؟از امثال سیدی ک نظر دادن انتظار همچین افراطی گویی ها هست اما شما چرا ای سخن سرایِ فقید؟
نیما
2019-03-20T01:51:09
پوزش میطلبم بابت نظر اشتباهی ک درج کردمخبط از بنده بود چون تنها همان بیت رو خواندم و نظر دادم ولی پس از قرائت تمام ابیات متوجه برداشت اشتباه خود از شعر جناب بهار شدم و تقاضامندم که نظر بنده را حذف کنید
علی
2019-10-13T23:43:29
شگفت انگیز است که برخی دوستان لحن کنایه آمیز سروده را درنمی یابند.
ح. س.
2021-04-22T14:10:19
منظور این شعر، در نظر نخست به آن، افراط‌گرایانه و مغلطه انداز می‌نماید. اما با دقت و تأمل در آن به خوبی و وضوح دریافت می‌شود که منظور، آن اسلام غیرحقیقی است که وسیله کسب روزی و درآمد به دست دین‌فروشان شده است. این شعر در واقع از زبان همان دین‌فروشان است، این مضمون خصوصا در بیت آخر آشکار است که می‌گوید: باشد یقین ما که به دوزخ رود «بهار»!زیرا به حق ما و تو بد شد گمانِ او!