ملکالشعرا بهار:کسروی تا راند درکشور سمند پارسی گشت مشکل فکرت مشکلپسند پارسی
❈۱❈
کسروی تا راند درکشور سمند پارسی
گشت مشکل فکرت مشکلپسند پارسی
هفت اختر را ستارهٔ هفت گردان نام داد
زان کهخود بیگانهبود از چونوچند پارسی
❈۲❈
فکرت کوتاه و ذوق ناقصش راکی سزد
وسعت میدان و آهنگ بلند پارسی
یافت مضمون از منجمباشی ترک و سپس
چند دفتر زد به قالب در روند پارسی
❈۳❈
پارسی گویان تبریز ار به ما بخشند عمر
باشد این تبریزی نادان گزند پارسی
گر ازبن بنای ناشی طرز معماری خرند
خشت زیبایی درافتد از خرند پارسی
❈۴❈
ترکتازیها کند اکنون سوی پازند و زند
وای بر مظلومی پازند و زند پارسی
لفظ و معنی را خناق افتد کجا این ترک خام
افکند برگردن معنی کمند پارسی
❈۵❈
طوطی شکرشکن بربست لب کز ناگهان
تاختند این خرمگسها سوی قند پارسی
اعجمی ترکان به جای قاف چون گفتندگاف
گشت قند پارسی یکباره گند پارسی
❈۶❈
خوی گرفت از شرمساری چهر قطران و همام
تا که گشت این ننگ تبریز آزمند پارسی
خطهٔ تبریز راگویندگان بودست و هست
هر یکی گوینده لعل نوشخند پارسی
❈۷❈
پس چه شد کاین احمدک زان خطهٔ مینونشان
احمداگو شد به گفتار چرند پارسی
کامنت ها