ملکالشعرا بهار:برخیز ساقیا بده آن جام خسروی تا درکشم به یاد شهنشاه پهلوی
❈۱❈
برخیز ساقیا بده آن جام خسروی
تا درکشم به یاد شهنشاه پهلوی
شاها به شوکت تو زیانی نمیرسد
گر یک نصیحت از من درویش بشنوی
❈۲❈
بنشین درون قلب رعیت که این مکان
ایمنتر است و نغزتر از بزم خسروی
از ما متاب رخ که جوانان نامدار
خوش داشتند صحبت پیران منزوی
❈۳❈
اکرام کن به مردم افتاده ضعیف
شکرانهٔ خیال خوش و بازوی قوی
منما غضب بر اهل ادب تا نه نو شود
فردوسی و ملامت محمود غزنوی
❈۴❈
شاها به قول هرکس و ناکس، بر اهل فضل
زنهار بدمکن که پشیمان همی شوی
شاها وجود مرد هنرپیشه کیمیاست
توکیمیا گذاری و دنبال زر دوی
❈۵❈
پند بهار گوهر درج سعادتست
از گوهرت سزد که بدین گفته بگروی
کامنت ها