ملکالشعرا بهار:یک مرغ سر به زیر پر اندر کشیده است مرغی دگر نوا به فلک برکشیده است
❈۱❈
یک مرغ سر به زیر پر اندر کشیده است
مرغی دگر نوا به فلک برکشیده است
یک مرغ سر به دشنهٔ جلاد داده است
یک مرغ از آشیانه خود سرکشیده است
❈۲❈
یک مرغ، جفت و جوجه به شاهین سپرده است
یک مرغ جفت و جوجه ببر درکشیده است
یک مرغ، پر شکسته و افتاده در قفس
یک مرغ، پر به گوشهٔ اختر کشیده است
❈۳❈
یک مرغ صید کرده و یک مرغ صید او
از پنجهاش به قهر و به کیفرکشیده است
مرغی به آشیانه کشیده است آب و نان
ای مرغ آشیانه در آذرکشیده است
❈۴❈
مرغی جفای حادثه دیدهاست روز و شب
مرغی جفای حادثه کمتر کشیده است
مرغی ز وصل گل شده سرمست و مرغکی
ز آسیب خار، ناله مکررکشیده است
❈۵❈
قربان مرغکی که ز سودای عشق گل
از زخم نوک خار، بهخون برکشیده است
یا چون بهار از لطمات خزان جور
سر زبر پر نهفته و دم درکشیده است
کامنت ها