گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:ضیمرانی در بن بید معلق جاگرفت پنجهٔ نازک به خاک افشرد وکم کم پاگرفت

❈۱❈
ضیمرانی در بن بید معلق جاگرفت پنجهٔ نازک به خاک افشرد وکم کم پاگرفت
سایهٔ بید معلق هر طرف پیرامنش پرده پیش پرتومهر جهان‌آرا گرفت
❈۲❈
شاخ نیلوفر چوکرمی سر ز جا برکرد وگفت وای من کز ضعف نتوانم دمی بالاگرفت
از ورای شاخ گفت و تابش خورشید را دید کاش بتوانستمی یک‌لحظه جای آنجاگرفت
❈۳❈
گرچه از فیض حضورش جفت حرمانیم لیک لطف او خواهد همی از دور دست ماگرفت
دید پیرامون خود خاروخسی انبوه وگفت در میان این رقیبان چون توان ماواگرفت
❈۴❈
دیو نومیدی ز ناگه سر به کوشش برد وگفت جهدکم کن کاین‌جهان‌مهر از ضعیفان واگرفت
ظلمت نومیدی و ضعف تن و فقدان نور سرش‌زبرافکند و لرزان‌ساقش‌استرخا گرفت
❈۵❈
روز دیگر تافت بر وی لکه‌ای از آفتاب وان تن دلمرده را باز و مسیحآسا گرفت
یاس را آواره کرد افرشتهٔ عشق و امید قوتی دیگر ز فیض نور جان‌افزا گرفت
❈۶❈
با چنین همت گیاهان را به زیر پا گذاشت لیک نتوانست از آن حد خویشتن بالاگرفت
با همه ضعف و زبونی سرفرازی کرد و باز سایهٔ بید قوی‌دستی به زیر پاگرفت
❈۷❈
اندر آن حسرت برآورد از سرگرم وگداز آتشین آهی که دودش دامن صحراگرفت
گفت اگر بگذارمی این سقف و بینم فیض نور صنعتی سازم که با صیتش توان دنیاگرفت
❈۸❈
از قضا لطف نسیم آن نالهٔ جانسوز را برد سوی بید و در قلب رئوفش جاگرفت
رشته‌ای یکتا فرو آویخت زان زلف دراز ضیمران با هر دو دست آن رشتهٔ یکتاگرفت
❈۹❈
از شعف بگرفت همچون جان شیرینش به‌بر وندرو پیچید و راه مقصد اعلاگرفت
یک دو روزی بیش‌وکم‌خود را بدان بالاکشید گشت والا زان کز اول خویش را والاگرفت
❈۱۰❈
تا نپنداری که چون بالاگرفت از لطف بید آن محبت را فراموش کرد و استغناگرفت
ضیمران چون یافت خود را در فروغ آفتاب خدمت استاد را اندیشه‌ای شیوا گرفت
❈۱۱❈
بر مثال تاج رنگین بر سرطاووس نر تارک زیباش را در حلهٔ دیبا گرفت
غنچه‌ها آورد و گل‌ها بشکفید از هر کنار شاخسار بید را در زیوری زیبا گرفت
❈۱۲❈
طره و جعد و بناگوش زمردگونش را در بساکی‌ خرم از پیروزه و میناگرفت
منظرش از دور، دامان دل دانا کشید جلوه‌اش زاعجاب‌، راه دیدهٔ بینا گرفت
❈۱۳❈
ضیمران خندان که مهر ناصحی مشفق گزید بید بن خرم که دست مقبلی داناگرفت
آن‌یکی زان پایمردی زبنتی وافر فزود وین دگر زان پاسداری رتبتی علیاگرفت
❈۱۴❈
هرکسی کاز دور آن اکلیل گل را دید گفت لوحش‌الله کاین شجر تاج ازگل رعناگرفت
بود ازنیلوفری با آن ضعیفی شش صفت وان‌شش آمدکارگر چون‌بختش‌استعلاگرفت
❈۱۵❈
جنبش و صبر و لیاقت همت و عشق و امید و اتفاقی خوش که دستش عروهٔ‌الوثقی گرفت
خدمت مخلوق کن بی‌مزد و بی‌منت‌، بهار ای خوش آن بینا که روزی دست نابینا گرفت

فایل صوتی قصاید شمارهٔ ۵۲ - ضیمران

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

آرش غنی زاده
2015-08-27T11:17:03
با تشکر وقدر دانی از زحمات دوستان فرهیخته که چنین مهمی را فراهم کردند . علاوه بر جابجایی کلماتی که در مصرع اول بیت چهارم دیده می شود و صحیح این است که بخوانیم . تابش خورشید را دید از ورای شاخ و گفت . بیتی از این شعر نیز از قلم افتاده است .بید پای ضیمران شد ، ضیمران رخسار بیدزین تعاون گیتی آمنا و صدقنا گرفت .
آرش غنی زاده
2015-08-27T11:22:41
اشتباه دیگر در این بیت است .تا نپنداری که چون بالاگرفت از لطف بیدآن محبت را فراموش کرد و استغناگرفتفراموش در وزن سکته ایجاد می کند و باید فرامُش باشد .
آرش غنی زاده
2015-08-27T11:26:14
و دیگر آنچه که می توانم گفت آنکه در بیت هرکسی کاز دور آن اکلیل گل را دید گفتلوحش‌الله کاین شجر تاج ازگل رعناگرفتبنده جایی دیده ام که به جای کلمه ی تاج ، باج آمده است که به نظر زیباتر و برازنده تر می نماید . درود و سپاس .
ودود
2014-02-08T12:57:58
در مصرع اول بیت چهارم به نظر می رسد "از ورای شاخ گفت و تابش خورشید را دید" باید به "تابش خورشید را دید از ورای شاخ و گفت" اصلاح شود
حامد
2014-01-19T13:45:17
در مصرع اول بیت 26 واژه ی زبنتی آمده است واز قرار معلوم زینتی باید باشدوبا سپاس فراوان
حامد
2014-01-19T13:41:43
با درود وسپاس از ایجاد این سایت خوبدر مصرع اول بیت چهارم به نظر می رسد _را_ زائد باشد.لطفاً بررسی فرمائید.باتشکر
مینو کریمی
2020-05-28T16:17:20
بیت هفتم دیو نو میدی ز ناگه...: بنظرم درست تر است بگوییم "دید نومیدی به ناگه.."
مینو کریمی
2020-05-28T16:24:36
در بیت 28 "بود ازنیلوفری با آن ضعیفی شش صفت" این مصرع خیلی روان نیست من یادم می آید که در کتاب درسی به این صورت بود "بود در آن ضیمران با آن ضعیفی شش صفت" که خیلی روان تر بنظر می رسد.
مینو کریمی
2020-05-28T16:26:49
در بیت 28 مصرع اول "بود ازنیلوفری با آن ضعیفی شش صفت " خیلی روان نیست. یادم می آید که در کتاب درسی به این صورت می خواندیم " بود در آن ضیمران با آن ضعیفی شش صفت "
مینو کریمی
2020-05-28T16:30:54
در بیت 23 مصرع اول "طره و جعد و بناگوش زمردگونش را" روان نیست. در کتاب درس به این صورت بود " طره جعد و بناگوش زمردگون بید"